بغایری - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

شیخ عزالدین پورحسن اسفراینی، نخستین شاعر شناخته شدة زبان ترکی آذربایجانی

پرونده:حشمت الله خان خاکشور کفیل حکومت ترکان بغایری

بغایری طایفه‌ای ترک از طوایف معروف ایل گرایلی خراسان می‌باشد. سابقهٔ حضور آنان در برخی مناطق خراسان به دورة ایلخانیان مغول می‌رسد، زیرا گرایلی‌ها که بغایری نیز تیره‌ای از آن است؛ همراه هلاکوخان به خراسان آمده بوده‌اند. این مردم در بخش‌هایی از بام و صفی آباد و در بعضی روستاهای نیشابور ،و سبزوار زندگی می‌کنند. نادرشاه افشار بارها از «غازیان بغایری» نام برده‌اند. جمعیت این تیره براساس سرشماری سال ۱۳۸۵ ۱۹٫۷۷۱ نفر بوده است. کلنل ادوارد ییت در سفرنامه خود نوشته است: تمامی ناحیه بام وصفی آباد در اشغال ترکهای بغایری بود که شمار آنها به ۱۳۰۰ خانوار می‌رسید. اینان دو تیره بودند، تیره‌ای که جزو بام محسوب می‌شد، ۸۰۰ خانوار و تیره‌ای که بخشی از صفی آباد بود ۵۰۰ خانوار جمعیت داشت. تیره دوم را سرخسی هم می‌گفتند، به این خاطر که آنها از سرخس آمده بودند. هر دو تیره تا همین نسل اخیر نیز رؤسایی از خود داشته‌اند. در حال حاضر نوادگان این رؤسا نه صاحب موقعیتی هستند و نه قدرتی.[۱]

مشاهیر، نویسندگان و پژوهشگران[ویرایش]

بُغایری‌ها در عرصه تاریخ[ویرایش]

برخی از سران بُغایری در زمان افشاریان به منصب‌هایی از قبیل سپهسالاری گرجستان و آذربایجان و حکومت فارس دست یافتند. دامنهٔ قدرت و نفوذ سران بغایری به دورهٔ زندیان و قاجاریان نیز کشیده شد. بعضی از امرای این طایفه، چند بار به دشمنی با دولت قاجار برخاستند. به هنگام شورش چند ساله محمدحسن خان سالار، فرزند الله یارخان آصف الدوله و حاکم خراسان که سلطنت ایران را حق خود می‌دانست، گروهی از امرای طایفه بغایری در بسیاری از جنگهای او با قوای دولتی شرکت داشتند، اما پیش از شکست قطعی شورش حسن خان، از او کناره گرفتند و به قوای دولتی پیوستند. قدرت امرای بغایری در طول سلطنت ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۴–۱۳۱۳)، بتدریج کاهش یافت و پیش از اینکه سلطنت او منقضی شود، حکومت موروثی نیز از خانواده امرای بغایری خارج شد. جمعیت این طایفه در این دوره دست کم ۱۲۰۰ خانوار بود که بیش از نیمی از آنان در صفی‌آباد و بقیه در دهستان بام سکونت داشته‌اند. امروزه بازماندگان این طایفه علاوه بر بام و صفی آباد در مشهد و تهران نیز پراکنده‌اند.[۹]

از امرا و بزرگان طایفه ترک بُغایری[ویرایش]

  • باقرخان بغایری:در لشکرکشی نادر به سوی سپاه اشرف افغان، از نخستین سرداران بود.[۱۰]
  • صفی خان بغایری:از امرای بزرگ خراسان و رئیس طایفه بغایری بود. او (صفی آباد) مرکز امروز بخش بام و صفی آباد را ایجاد نمود. وی در ارتش نادرشاه مقام سرداری داشت و یکی از سرکردگان بنام ارتش نادری و در جنگ‌ها و پیروزی‌های نادرشاه شریک و سهیم بود. صفی خان بفرمان نادرشاه مدتی فرماندهی لشکر گرجستان را بر عهده داشت، سپس به فرماندهی لشکر آذربایجان منصوب شد.
  • منصور خان بیگ بغایری:یکی از سرکردگان ارتش نادرشاه بود.
  • سعادت قلی خان بغایری:از امرا و خوانین خراسان بود، و در سبزوار حکومت داشت. در سال ۱۲۳۳ ه‍.ق فتح خان وزیر شاه محمود افغانی، به تحریک محمد خان قرایی به قصد انتقام جویی از والی (استاندار) خراسان لشکر کشید. سعادت قلی خان هم مانند سایر خوانین خراسان تحت تأثیر محمد خان قرایی قرار گرفت و با فتح خان سازش کردند ولی شجاع السلطنه والی خراسان غائله را خاتمه داد، فتحعلی شاه در این سال به خراسان رهسپار شد و در بام و صفی آباد، سعادت قلی خان بغایری با برادرش مرتضی قلی خان بحضور وی رسیدند و اظهار اطاعت نمودند.[۱۱]
  • عباسقلی خان بغایری:در زمان شاهرخ افشار مدتی حاکم سبزوار بود، وی مورد حمله احمد شاه درانی قرار گرفت و به محمد حسن خان قاجار پناه برد.
  • ایراهیم خان بغایری:از امرا و خوانین خراسان بشمار می‌رفت و در سال ۱۱۶۸ ق موقع حمله احمد شاه افغانی به مشهد و سبزوار او نیز مانند عباسقلی خان به محمد حسن خان قاجار پناه برد و بعد از کشته شدن محمد حسن خان قاجار، یکی از سرکردگان سپاه کریم خان زند قرار داشت، و در اثر شرکت در توطئه یر علیه کریم خان کشته شد.
  • تقی خان بغایری:از امرا و بزرگان خراسان بود وی در سال ۱۱۶۱ ق از طرف ابراهیم شاه برادر زاده نادر شاه به جای صالح خان بیات، به ایالت (استانداری) فارس تعیین شد و بعد معزول گردید و در دامغان سکونت گزید.[۱۲]

پانویس[ویرایش]

  1. ییت، کلنل چارلز ادوارد، سفرنامه سیستان و خراسان، ترجمه قدرت‌الله روشنی زعفرانلو – مهرداد رهبری، چاپ اول، انتشارات یزدان: ۱۳۶۵
  2. http://islamic-rf.ir/ebook/mashahir.rajal.esfaraen.pdf
  3. همان، ص 105
  4. صیاق. ص384_383
  5. وفیات الاعیان. ج2. ص152
  6. معجم البلدان. ج1. ص153
  7. عبدالحسین زرینکوب. فرار از مدرسه. ص184
  8. مدارس نظامیه. ص102
  9. دانشنامه جهان اسلام نویسنده: مؤسسه دائرةالمعارف الفقه الاسلامی جلد: 1 صفحه:
  10. دانشنامه جهان اسلام نویسنده: مؤسسه دائرةالمعارف الفقه الاسلامی جلد: 1
  11. بامداد. مهدی، رجال ایران. زوار. تهران. ج2. ص65
  12. علی میرنیا، پژوهشی در شناخت ایل‌ها و طایفه‌های عشایری خراسان، تهران ۱۳۶۹ ش. ص 37

منابع[ویرایش]

  • لطفعلی بیگ آذربیگدلی، آتشکدة آذر، چاپ جعفر شهیدی، چاپ افست تهران ۱۳۳۷ ش.
  • ابن رسته، الاعلاق النفیسة، ترجمة حسین قرچانلو، تهران ۱۳۶۵ ش.
  • محمدمهدی بن محمد نصیر استرآبادی، جهانگشای نادری، چاپ عبدالله انوار، تهران ۱۳۴۱ ش.
  • محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، مرآة البلدان، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷–۱۳۶۸ ش.
  • مطلع الشمس، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۱–۱۳۰۳، چاپ تیمور برهان لیمودهی، چاپ افست تهران ۱۳۶۲–۱۳۶۳ ش.
  • عباسقلی آقا باکیخانوف، گلستان ارم، چاپ عبدالکریم علیزاده … (و دیگران)، باکو ۱۹۷۰.
  • محمدتقی حکیم، گنج دانش: جغرافیای تاریخی شهرهای ایران، چاپ محمدعلی صوتی و جمشید کیانفر، تهران ۱۳۶۶ ش، ص ۳۴۱، ۷۱۳.
  • علینقی بن اسمعیل حکیم الممالک، روزنامة سفر خراسان، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۶ ش.
  • محمد فتح‌الله بن محمدتقی ساروی، تاریخ محمدی، یا، احسن التواریخ، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۷۱ ش.
  • محمدتقی سپهر، ناسخ التواریخ، چاپ جهانگیر قائم مقامی، تهران ۱۳۳۷ ش.
  • ابراهیم بن اسدالله صدیق الممالک ، منتخب التواریخ، تهران ۱۳۶۶ ش.
  • ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۶۹ ش.
  • محمدبن ابوالقاسم کلانتر، روزنامة میرزامحمد کلانتر فارس، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
  • ابوالحسن بن محمدامین گلستانه، مجمل التواریخ، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ ش.
  • محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ ش.
  • عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، مآثر سلطانیه: تاریخ جنگهای ایران و روس، چاپ غلامحسین صدری افشار، (چاپ افست تهران) ۱۳۵۱ ش.
  • علی میرنیا، پژوهشی در شناخت ایل‌ها و طایفه‌های عشایری خراسان …، تهران ۱۳۶۹ ش.
  • دانشنامه جهان اسلام نویسنده: مؤسسه دائرةالمعارف الفقه الاسلامی جلد: ۱
  • چارلز ادوارد ییت، خراسان و سیستان، ترجمة قدرت‌الله روشنی زعفرانلو و مهرداد رهبری، تهران ۱۳۶۵ ش.
  • بامداد. مهدی، رجال ایران. زوار. تهران. ج۲