محمد بکتاش - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

محمد بن ابراهیم خراسانی
نقاشی قرن پانزدهمی از حاجی بکتاش، واقع در مجموعه حاجی بکتاش در آناتولی
زادهٔ۱۲۰۹ میلادی
درگذشت۱۲۷۱ میلادی
پیشهعارف، متصوف
عنوانحاجی
ولی
سید

محمد بکتاش یا حاجی بکتاش ولی، عارف و صوفی ایرانی[۱][۲][۳][۴][۵] در قرن ۱۳ میلادی و بنیان‌گذار طریقت بکتاشیه می‌باشد که در سال ۱۲۰۹ میلادی در روستای فوشنجان نیشابور، چشم به جهان گشود. نام و نسب او را محمدبن ابراهیم بن موسی خراسانی ثبت کرده‌اند. وی در ترکیه به حاجی بکتاش ولی مشهور است. او در حوالی چهل سالگی به روم (آسیای صغیر) مهاجرت کرد و در سال ۱۲۷۰ میلادی، در ۶۲ سالگی، درگذشت. بکتاشی‌ها، تبار حاجی بکتاش را به شیخ احمد یسوی، عارف سدهٔ ششم هجری/دوازدهم میلادی، و از این طریق به امام موسی کاظم می‌رسانند. روایات مندرج در منابع کهن بکتاشی، از جمله مناقب حاجی بکتاش یا ولایتنامه دربارهٔ زندگی حاجی بکتاش مشابه افسانه‌هایی است که دربارهٔ سایر عرفای سدهٔ هفتم هجری رواج دارد و او را بیشتر به عنوان یک چهره اسطوره‌ای دارای کرامات خارق‌العاده جلوه‌گر می‌سازد. در مناقب العارفین افلاکی نیز از عارفی به نام حاجی بکتاش خراسانی یاد شده که معاصر مولوی متوفی ۶۷۲ ه‍.ق/۱۲۷۳ م. و جانشین و خلیفه بابا رسول‌الله بود. سند بعدی، شعری است از خطیب اوغلو، شاعر ترک، که در سال ۱۴۰۹ سروده شده و گویا ترجمه‌ای است از مقالات عربی حاجی بکتاش خراسانی؛ و حاوی برخی مباحث عرفانی است و ابراز علاقهٔ فراوان به خاندان پیامبر اسلام و دوازده امام شیعه نموده است. این منابع، و منابع دیگری که به سدهٔ شانزدهم میلادی تعلق دارند، ثابت می‌کند که واقعاً عارفی شیعی به نام حاجی بکتاش نیشابوری خراسانی وجود داشته و از نیمهٔ دوم سدهٔ سیزدهم میلادی به عنوان پیر طریقت بابایی در آسیای صغیر پیروانی داشته است.[۶]

بنابر گزارش کتاب مناقب[نیازمند منبع]، حاجی بکتاش یا ولایت‌نامهٔ اهل نیشابور، از نسل موسی کاظم، و مرید لقمان خراسانی یکی از خلیفه‌های خواجه احمد یسوی بوده است.

این کتاب به عنوان معرّف چگونگی پیدایی و گسترش طریقت بکتاشیه و نمونه‌ای از ادبیات حماسی ترک در خور توجه است، اما برخی اطلاعات آن دقیق و صحیح نمی‌باشد.[نیازمند منبع]

ابتدا پدرش او را برای ارشاد نزد لقمان خراسانی برد. سپس حاجی بکتاش مدت‌ها در نجف و مکه گوشه‌نشینی اختیار کرد و احتمالاً به دستور لقمان یا بر اثر مکاشفه‌ای به آناطولی، (سلجوقیان روم)، رفت.

در آماسیه به بابااسحاق پیوست و به احتمال بسیار در شورش باباییان ضد سلجوقیان، که به کشتار باباییانان انجامید، شرکت داشت و برادرش، مَنتَش، نیز در سیواس در همین شورش کشته شد. حاجی بکتاش پس از این رویداد به قیرشهر (ترکی: kirşehir) و از آنجا به قَرَه اُویوک («حاجی بکتاشِ» کنونی)، قصبه‌ای میان قیصریه و قونیه رفت، و خاتون آنا را به دختر خواندگی خود برگزید و تا پایان عمر در آنجا ماند.

اهمیت حاجی بکتاش

[ویرایش]

حاج بکتاش ولی که از «واصلان خراسان» و وابستگان به مکتب یسویه بود، افکار صوفیانه‌ای را که به مکتب ملامتیه و قلندریه شباهت دارد، با باورهای مذهبی باستانی ترکان و همچنین زمینه‌های فرهنگی آناتولی از قبیل آیین مسیحیت و اندیشه‌های صوفیانه غالیانه علوی‌گری درآمیخته و چنان مورد پذیرش قرار گرفت که بنیان پیدایی مکتب بکتاشیه در این منطقه شد. درویشان طریقت بکتاشیه، دودمان عثمان را در گسترش قلمرو امپراتوری عثمانی یاری دادند، چنان‌که نهاد نظامی ینی‌چری به شدت در دایره تأثیر از نفوذ معنوی بکتاشیه قرار داشت. در نگاهی کلی؛ حاج‌بکتاش ولی، صوفی ایرانی برآمده از نیشابور خراسان، بنیان‌گذار بکتاشی‌گری است که طریقتی تأثیرگذار در تاریخ ناحیه آناتولی به‌شمار می‌آید و همچنین با نگاه به تاریخ ایران، سیر تاریخی این طریقت با تاریخ ایران عهد صفویه ارتباط نزدیکی دارد.[۷]

وفات

[ویرایش]

در زمره دوازده‌امامی‌های شیعه
علویان

چهره ها

علی-محمدشاه اسماعیل
یونس امرهپیر سلطان ابدال
حاجی بکتاش والی

دوازده امام

یکمین علی · دومین علی
سومین علی · چهارمین علی
پنجمین علی · ششمین علی
هفتمین علی · هشتمین علی
نهمین علی · دهمین علی
یازدهمین علی · دوازدهمین علی

باورها

حق-علی-محمد
چهار دران • انسان کامل
قرآنبویروک
وحدت وجود
ظاهرباطن

آداب و رسوم

روزهسماعموسیقی
زکاتواسطهتقیه
دوشکونلوک میدانی

ساختار رهبری

دده‌هامرشدپیر
رهبردرگاهجم
خانه جمباباها

آیین‌ها

نوروزعاشورا
خضر روز

طریقت‌ها

بکتاشیقزلباش

رویدادها

کشتار سیواس

وفات بکتاش را برخی در ۷۳۸ نوشته‌اند، اما صحیح نیست، زیرا این تاریخ برای تطبیق با لفظِ «بکتاشیه»، از نظر حساب جُمّل، جعل شده است. در یادداشتی در پایان کتاب اسرار حروفنامه، وفات او ۶۶۹ ثبت شده است. در وقفنامه‌ای به تاریخ ۶۹۱ پس از نام حاجی بکتاش، واژهٔ «المرحوم» آمده و در وقفنامة دیگری به تاریخ ۶۹۵، نیز که در خانقاه شیخ سلیمان ولی در قیرشهر موجود است، با قید «مرحوم» از او یاد شده است، بنابراین تاریخ ۶۶۹ درست به نظر می‌رسد. از جمله آثار بکتاش کتابی است به نام المقالات، به عربی که اصل آن در دست نیست. دو ترجمهٔ منظوم ترکی از این اثر وجود دارد: ترجمهٔ سعید اَمره، شاعر بکتاشی قرن هشتم (نسخه‌ای از این کتاب در ۸۲۷ استنساخ شده و در کتابخانهٔ مانیسا/مَغنیسا موجود است)، و ترجمهٔ خطیب اوغلی، شاعر قرن نهم؛ بنابراین ترجمه‌ها، کتاب دارای چهار باب شریعت، طریقت، حقیقت و معرفت بوده است. در هر باب دربارهٔ مرگ، احوال دل، تصوف، زاهد، عارف و محب بحث، و مقام انسان ستایش شده است. از جمله مطالب این کتاب، شهادت مردم به پیامبری محمد از زمان آدم، و تشبیه اوقات پنجگانهٔ نماز به پیامبر اسلام و خلفای راشدین است.

آثار

[ویرایش]
  • مقالات
  • کتاب الفوائد
  • شطحیه
  • مقالات غییه و کلمات عینیه

نگارخانه

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]
  • وبگاه حاجی بکتاش: [۱]

منابع

[ویرایش]
  1. M. Kia: Daily Life in the Ottoman Empire. Greenwood Pub Group Inc. 2011. Pg. 169: "The Bektashis traced the origins of their order to the Persian Sufi master Hadji Baktāsh Wālī [...]"
  2. R. Khanam, Encyclopaedic ethnography of Middle-East and Central Asia, Global Vision Publishing Ho, 2005 (p. 142)
  3. The Harvard Theological Review, Cambridge University Press, Vol. 2, No. 3, Jul. , 1909, (p. 343)
  4. Algar, Hamid. "BEKTĀŠ, ḤĀJĪ". Encyclopedia Iranica. Retrieved 24 October 2011.
  5. C. Olsen: Celibacy and Religious Traditions. Oxford University Press. 1st Ed. 2007. Pg. 143–144
  6. یهودیان مخفی و طریقت بکتاشی، عبدالله شهبازی، صص ۱ و ۲
  7. حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه، هادی عالم زاده و فهمیمه مخبر دزفولی، صص ۹۶–۹۷
  • احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، چاپ تحسین یازیجی، تهران ۱۳۶۲ ش؛ ا
  • احمدبن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، نسخة خطی کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱؛
  • تاریخ امپراطوری عثمانی، ترجمة میرزا زکی علی‌آبادی، چاپ جمشید کیان فر، تهران ۱۳۶۷–۱۳۶۹ ش؛
  • تاریخ مقدمه ۱۳۱۸؛ یوزف فون هامر ـ پورگشتال،
  • توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، نشریة دانشکدة ادبیات و علوم *انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵ ش)؛
  • زین العابدین بن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، یا، سیاحتنامه، تهران ۱۳۱۵؛
  • سماعیل حقی اوزون چارشیلی، تاریخ عثمانی، ترجمة ایرج نوبخت، تهران ۱۳۶۸–۱۳۷۰ش؛ م
  • سمیح زین، الصوفیة فی نظرالاسلام، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵؛
  • عالم‌زاده، هادی؛ مخبر دزفولی، قهمیه، حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه، تاریخ اسلام، ش ۲۶، تابستان ۱۳۸۵، ص۹۵–۱۰۵.
  • کامل مصطفی شیبی، الفکر الشیعی والنزعات الصوفیة حتی مطلع القرن الثانی عشر الهجری، بغداد ۱۳۸۶/۱۹۶۶؛
  • محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول ۱۳۰۸–۱۳۱۵؛
  • محمدبک فرید، تاریخ الدولة العلیّة العثمانیّة، چاپ احسان حقّی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
  • محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ش؛
  • محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران
  • [یهودیان مخفی و فرقه بکتاشیه، عبداله شهبازی http://www.shahbazi.org/Articles/Baktashism.pdf].