کایا ساریاهو - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

کایا ساریاهو
ساریاهو در پاریس، ۲۰۱۳
نام هنگام تولدکایا لاکونن
زادهٔ۱۴ اکتبر ۱۹۵۲ ‏(۷۱ سال)
هلسینکی
دورانمعاصر.

کایا ساریاهو (فنلاندی: Kaija Saariaho؛ زادهٔ ۱۴ اکتبر ۱۹۵۲) آهنگساز فنلاندی ساکن پاریس در فرانسه است. او در هلسینکی، فرایبورگ، و پاریس به تحصیل آهنگسازی پرداخت و از ۱۹۸۲ در پاریس زندگی می‌کند. پژوهش‌هایش در مؤسسه پژوهش و هماهنگی صوت‌شناسی و موسیقی موجب دگرگونی در سبکش از سریالیسم به طیف‌گرایی شد. موسیقی چندصدایی او گاهی با ترکیب اجرای زنده و موسیقی الکترونیک آفریده می‌شود. او در طول فعالیت هنری و حرفه‌ای خود از سازمان‌هایی مانند مرکز هنرهای نمایشی لینکلن، بی‌بی‌سی، فیلارمونیک نیویورک، جشنواره موسیقی زالتسبورگ، تئاتر دو شتله، و اپرای ملی فنلاند سفارشِ کار دریافت کرده‌است.

ساریاهو در ۱۹۸۸ میلادی برندهٔ جایزه ایتالیا شد. او همچنین در ۲۰۱۳ میلادی برندهٔ جایزه موسیقی پولار شده‌است.

زندگی و کار

ساریاهو در هلسینکی فنلاند به دنیا آمد. او در دانشگاه سیبلیوس زیر نظر Paavo Heininen تحصیل کرد. بعد از حضور در دوره‌های مدرسه تابستانی Darmstadt Summer Courses او به آلمان نقل مکان کرد تا در دانشگاه موسیقی فرایبورگ زیر نظر Brian Ferneyhough و Klaus Huber به تحصیلات خود ادامه دهد. او تأکید اساتیدش بر سریالیسم و ساختارهای ریاضی را سختگیرانه می‌دانست و در یکی از مصاحبه‌هایش گفت:

شما اجازه نداشتید که پالس یا هارمونی‌های تونالیته یا ملودی‌ها داشته باشید. من نمی‌خواهم از طریق منفی انگاری موسیقی بنویسم. هر کاری که با سلیقه و ذوق خوب انجام شود باید اجازه انجام داشته باشد.

در سال ۱۹۸۰ ساریاهو به مدرسه تابستانی Darmstadt رفت و در کنسرت اسپکترالیست فرانسوی Tristan Murail و Gerard Grisey حضور پیدا کرد. شنیدن موسیقی اسپکترال برای اولین بار، تغییر بزرگی در مسیر هنری ساریاهو ایجاد کرد. این تجربیات منجر به تصمیم او برای شرکت در دوره‌های موسیقی کامپیوتر که در IRCAM، مؤسسه تحقیقات موسیقی کامپیوتر در پاریس توسط David Wessel , Jean-Baptiste Barrière و Marc Battier برگزار می‌شدند گردید.

در سال ۱۹۸۲، او کار خود را در IRCAM با تحقیق در مورد تجزیه و تحلیل کامپیوتری طیف صدای نت‌های تکی تولید شده توسط سازهای مختلف آغاز کرد. او تکنیک‌هایی را برای تنظیم با کمک کامپیوتر توسعه داد، با musique concrète بررسی کرد و اولین قطعات موسیقی خود را با ترکیب اجراهای زنده و الکترونیک نوشت. او همچنین کارهای جدیدی را با استفاده از IRCAM's CHANT synthesiser تنظیم کرد. هر کدام از سه‌گانه Jardin Secret او با استفاده از برنامه‌های کامپیوتری ساخته شده‌اند. Jardin secret I (1985) , Jardin secret II (1986) و Nymphea (Jardin secret III) (1987)

کارهای او با ابزارهای الکترونیکی در همکاری با Jean-Baptiste Barrière توسعه پیدا کرد. Jean-Baptiste Barrière یک تنظیم کننده، هنرمند چندرسانه ای و دانشمند کامپیوتر است که مدیریت دپارتمان تحقیق موسیقی دانشگاه IRCAM را از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۷ به عهده داشت. ساریاهو و او در سال ۱۹۸۴ با هم ازدواج کردند و دو فرزند نیز دارند.

در پاریس ساریاهو تأکیدی روی دگرگونی آهسته توده‌های صدای متراکم را توسعه داد. اولین قطعه رکورد شده او Vers Le Blanc از ۱۹۸۲ و کارهای ارکستری و ضبط شده او Verblendungen هر دو از یک انتقال واحد ساخته شده‌اند: در Vers Le Blanc انتقال از یک pitch cluster به دیگری است. این در حالیست که در Verblendungen انتقال از صدای بالا به سکوت است. Verblendungen همچنین از ایده‌های بصری بعنوان پایه و اساس خود استفاده می‌کند: یک تماس قلم که با یک علامت غلیظ روی صفحه آغاز گردیده و به رشته‌های جدا منتهی می‌شود و کلمه Verblendungen خود به معنی خیره کنندگی، توهمات و نابینایی است.

کارهای او در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی با تأکید بر timbre و استفاده از electronics در کنار سازهای موسیقی سنتی شناخته می‌شود. بعنوان مثال Nymphéa (Jardin secret III) (1987) برای کوارتت زهی و ابزارهای الکترونیکی زنده طراحی شده و شامل المان‌های صوتی دیگری نیز می‌شود: موسیقی دان‌ها کلمات شعری از Arseny Tarkovsky را زمزمه می‌کنند، Now Summer is Gone. در نوشتن Nymphea، ساریاهو از یک تولیدکننده fractal برای ایجاد متریال استفاده کرد.

در رابطه با فرایند تنظیم، ساریاهو نوشت:

در مرحله آماده‌سازی متریال برای این قطعه، من از کامپیوتر به روش‌های مختلفی استفاده کردم. پایه و اساس کل ساختار هارمونیک آن بوسیله صداهای پیچیده ویولونسل تولید شده که با کامپیوتر تحلیل شده‌اند. مواد اولیه برای تحولات ریتمیک و ملودیک با کامپیوتر محاسبه گردیده‌اند که در آن موتیف‌های موسیقی به آهستگی تبدیل می‌شود و این اتفاق بارها و بارها تکرار می‌شود.

ساریاهو بارها از داشتن نوعی synaesthesia صحبت کرده‌است که شامل تمامی احساسات می‌شود. او افزود:

دنیای بصری و دنیای موسیقی برای من یکی هستند. احساسات مختلف، طیف‌های رنگی، بافت‌ها و طیف‌های نوری یا حتی رایحه‌های متفاوت و صداها در ذهن من با هم ترکیب می‌شوند. آنها در خود یک دنیای کامل را تشکیل می‌دهند.

یک مثال دیگر اثر Six Japanese Gardens (1994)، یک قطعه پرکاشن به همراه لایه الکترونیکی از پیش ضبط شده‌ای با ماهیت ژاپنی، سازهای سنتی و سرودهایی از راهبان بودایی است. در طول سفر خود به توکیو در سال ۱۹۹۳ او ایده اولیه پرکاشن خود را به یک قطعه نیمه نامشخص توسعه داد. این شامل شش موومان است که هر یک باغی متشکل از معماری سنتی ژاپنی را نشان می‌دهد که از آن به‌طور ریتمیک الهام گرفته شده‌است.. به‌طور ویژه در موومان IV و V ساریاهو بسیاری از احتمالات چند ریتم پیچیده را در سازهای آزاد کشف کرد. او گفت:

من ارتباطی را بین موسیقی و معماری حس کردم. هر دو این هنرها موادی را انتخاب و معرفی می‌کنند، اجازه می‌دهند این مواد رشد پیدا کرده، به آنها فرم می‌دهند، المان‌های متضاد جدید آماده می‌کنند و ارتباطات مختلفی بین مواد ایجاد می‌کنند.

موسیقی‌شناس Pirkko Moisala در کتابش در رابطه با ساریاهو از ماهیت نامشخص این تنظیم می‌نویسد:

انواع زیادی از سازهای پرکاشن وجود دارند که من نمی‌شناسم. من فکر می‌کردم دیدن اینکه موسیقیدانان چگونه سازهای خود را در زمینه‌های خاصی انتخاب می‌کنند باید بسیار جالب باشد. هویت و کاراکتر تنظیم یکسان باقی می‌ماند حتی زمانی که سازها تغییر می‌کنند. هر ایده موسیقی نیاز به رنگ صدای خاصی دارد و نه یک ساز خاص.

در اول دسامبر سال دسامبر2016 Metropolitan Opera اولین اجرای خود را از قطعه L'Amour de loin انجام داد که دومین اپرای تنظیم شده توسط یک تنظیم کننده زن بود که توسط این شرکت اجرا می‌شد. (اولی بیش از یک قرن پیش و در سال ۱۹۰۳ اجرا شده بود).

متعاقباً انتقال از اپرا به سینما در ۱۰ دسامبر۲۰۱۶ بعنوان بخشی از مجموعه Metropolitan Opera Live in HD باعث شد این اپرا اولین اپرای تنظیم شده و همچنین رهبری شده (Susanna Mälkki) توسط یک زن در این مجموعه باشد. در سال ۲۰۰۲ کمپانی Santa Fe Opera قطعه را ارائه کرد. در سال ۲۰۰۸ این کمپانی اپرای دوم ساریاهو به نام Adriana Mater را نیز ارائه کرد.

منابع[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]