پتر کبیر - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پتر کبیر | |||||
---|---|---|---|---|---|
پیتر یکم تزار همه روسها امپراتور روسیه | |||||
امپراتور روسیه | |||||
سلطنت | ۲ نوامبر ۱۷۲۱ – ۸ فوریهٔ ۱۷۲۵ | ||||
پیشین | بنیانگذار امپراتوری روسیه | ||||
جانشین | کاترین یکم | ||||
تزار همه روسها | |||||
سلطنت | ۷ مه ۱۶۸۲ – ۲ نوامبر ۱۷۲۱ | ||||
تاجگذاری | ۲۵ ژوئن ۱۶۸۲ | ||||
پیشین | فیودور سوم | ||||
جانشین | آخرین تزار روسیه تزاری | ||||
فرمانروای مشترک | ایوان پنجم (۱۶۸۲–۱۶۹۶) | ||||
نایبالسلطنه | سوفیا آلکسینوا (۱۶۸۲–۱۶۸۹) | ||||
زاده | ۹ ژوئن ۱۶۷۲ مسکو، روسیه تزاری | ||||
درگذشته | ۸ فوریهٔ ۱۷۲۵ (۵۲ سال) سنت پترزبورگ، امپراتوری روسیه | ||||
آرامگاه | |||||
همسران | اودوکسیا لوپوخینا ۱۶۸۹–۱۶۹۸ مارتا آلِکسِییِونا (بعدها کاترین یکم) از ۱۷۰۷ | ||||
فرزند(ان) | الکسی پتروویچ آنا، دوشس هلشتاین-گوتورپ الیزابت، امپراتریس روسیه دوشس بزرگ ناتالیا پترونا | ||||
| |||||
خاندان | رومانوف | ||||
پدر | الکسی یکم | ||||
مادر | ناتالیا ناریشکینا | ||||
امضاء |
پیتر یکم (به انگلیسی: Peter I، به روسی: Пётр I Алексеевич؛ ۹ ژوئن ۱۶۷۲ – ۸ فوریه ۱۷۲۵) مشهور به پِتر کبیر، آخرین پادشاه روسیه تزاری بود که از ۷ مه ۱۶۸۲ تا ۸ فوریه ۱۷۲۱، به عنوان تزار روسیه و از ۱۷۲۱ تا زمام مرگش در ۱۷۲۵، به عنوان اولین امپراتور روسیه بر این کشور حکومت کرد. دوران سلطنت پتر بر روسیه آغاز عصر جهش و پیشرفت در آن کشور بود که بعدها به «دورهٔ پترین» مشهور شد. او توانست، روسیه را با اصلاحات و کشورگشاییهای فراوان به یک ابرقدرت اروپایی تبدیل کند.
بیشتر دوران سلطنت ۲۹ ساله پتر صرف جنگهای طولانی علیه امپراتوریهای عثمانی و سوئد شد. علیرغم مشکلات اولیه، جنگهای او در نهایت موفقیتآمیز بودند و منجر به گسترش حوضۀ نفوذ روسیه به دریای آزوف و دریای بالتیک شدند و بدین ترتیب، زمینه برای رشد نیروی دریایی امپراتوری روسیه فراهم گشت. پیروزیهای او در جنگ بزرگ شمالی به دوران سوئد به عنوان یک قدرت بزرگ و تسلط آن بر منطقه بالتیک پایان داد و در عین حال، جایگاه روسیه را تا حدی بالا برد که به عنوان یک امپراتوری به رسمیت شناخته شد.
پتر شخصاً یک انقلاب فرهنگی را رهبری کرد که بسیار از سیستمهای اجتماعی و سیاسی سنتگرا و قرون وسطایی را با سیستمهایی که مدرن، علمی، اروپایی و مبتنی بر روشنگری محض بودند، جایگزین کرد. او تقویم روسیه را به گاهشماری ژولینی تغییر داد و در سال ۱۷۰۳، اولین روزنامه روسی را تاسیس کرد و دستور تغییر خط مدنی را که اصلاحاتی در املای روسی بود و عمدتا توسط خودش طراحی شده بود، صادر کرد. او شهر سنت پترزبورگ را در ساحل نوا در می ۱۷۰۳ تأسیس کرد و در سال ۱۷۱۲، پایتخت روسیه را از مسکو به آنجا منتقل کرد. او آموزش عالی و صنعتیسازی را در امپراتوری روسیه ترویج کرد. آکادمی علوم روسیه و دانشگاه دولتی سن پترزبورگ در سال ۱۷۲۴، یک سال قبل از مرگ او تأسیس شدند.
پتر کبیر بیش از هر چیز، برای نوسازی روسیه و تبدیل آن به یک قدرت بزرگ اروپایی شناخته میشود. برخی ابداعات او مانند ایجاد مجلس سنا در سال ۱۷۱۱، دانشکده روسیه در سال ۱۷۱۷ و جدول درجه اشرافیت در سال ۱۷۲۲ تأثیری ماندگاری بر تاریخ روسیه گذاشت. منشأ بسیاری از نهادهای دولت روسیه به دورۀ سلطنت او میرسد.
پیشزمینه تاریخی[ویرایش]
با وجود گسترش ارتباط میان فرمانروایان روسیه و اروپا در دوران دودمان روریک، مردم این سرزمین همچنان به سنتهای اجدادی خود وفادار بودند. روسیه در این دوران، هنوز هم شکل و شمایلی کاملاً بدوی داشت و خوی و اخلاق مردم آن، بیشتر به روش و مسلک اقوام بیابانگرد استپهای شرقی روسیه، مانند قزاقها، شباهت داشت.[۱] اما پس از برپایی دودمان رومانوف توسط میخائیل یکم (۱۶۱۳–۱۶۴۵)، حاکمان روسیه دو راهبرد عمده را اجرا کردند. این دو سیاست که از زمان میخائیل آغاز شد و در دوره پتر کبیر، چهارمین تزار این دودمان به اوج خود رسید، عبارت بودند از:
- «اعمال سیاست گسترش قلمرو به منظور تصرف مناطق و استعمار». این سیاست قبل از پتر، به خصوص در سمت شمال این کشور آغاز شده بود. روسیه اعمال سیاست گسترش سرزمینی را از چهار جهت دنبال کرد. این سیاست که از سده شانزدهم آغاز شده بود تا سده بیستم ادامه یافت و روسیه به بخش وسیعی از مستعمرات دست یافت.
- «مدرنسازی روسیه». این سیاست، گرچه در زمان پتر وارد مرحله گسترده و اجرایی شد، از دوره الکسی یکم فرزند میخائیل یکم آغاز شده بود. آلکسی روسیه را از انزوای سیاسی خارج کرد. تعداد زیادی صنعتگر و مهندس از اروپا به کشور خود آورد، علوم و فلسفه و ادبیات اروپای غربی را رواج داد و ترویج لباس پوشیدن به طرز اروپاییان را در مسکو آغاز کرد.
اگرچه پیش از پیتر، روسیه گامهایی برای پیشرفت برداشته بود، اما هیچیک از آنها به طور گسترده اعمال نشده بودند و تا قبل از روی کار آمدن پتر کبیر، روسیه هیچ نقشی در معادلات جهانی بازی نمیکرد.
تولد و اوایل زندگی[ویرایش]
پتر با نام کامل پتر آلکسیوویچ رومانوف[الف] در ۹ ژوئن [سبک قدیمی: ۳۰ مه] ۱۶۷۲ در مسکو پایتخت روسیه تزاری به دنیا آمد. نام او برگرفته از شخصیت پطرس قدیس بود. او در املاک ایزمایلوو بزرگ شد و از دوران کودکی و به سفارش پدرش الکسی یکم، توسط چندین معلم از جمله نیکیتا زوتوف، پاتریک گوردون و پل منزیوس آموزش دید. در ۲۹ ژانویه ۱۶۷۶، الکسی درگذشت و حاکمیت را به برادر بزرگ و ناتنی پیتر، فیودور سوم ۲۱ ساله که ضعیف و بیمار بود، واگذار کرد. در تمام این مدت، در واقع دولت عمدتاً توسط آرتامون ماتویف، دوست روشنفکر الکسی، رئیس سیاسی خاندان ناریشکین و یکی از بزرگترین خیرین دوران کودکی پیتر اداره میشد.
این موقعیت زمانی که فئودور در ۷ مه ۱۶۸۲ درگذشت تغییر کرد. از آنجایی که فئودور هیچ فرزندی از خود به جای نگذاشت، اختلافی بین خانواده میلوسلاوسکی (ماریا میلوسلاوسکایا همسر اول الکسی) و خانواده ناریشکین (ناتالیا ناریشکینا دومین همسر او) در مورد اینکه چه کسی باید وارث پادشاهی باشد به وجود آمد.
در پی آن، گروهی از سربازان در برابر اقدامات ناریشکینها دست به شورش زده و با حمله به کاخ خواستار سلطنت ایوان شدند. مجلس شورای ملی مرکب از اعضای حاضر ولایات در مسکو تشکیل شد. استرلتسیها این امکان را برای میلوسلاوسکیها (خاندان ایوان) و متحدانشان فراهم کردند تا پیتر ۹ ساله و ایوان ۱۶ ساله به طور مشترک به عنوان تزار معرفی شوند و ایوان که بزرگتر بود به عنوان تزار ارشد شناخته شود و چنین هم شد. از آنجا که هر دو هنوز کودک بودند، سوفیا آلکسینوا خواهر تنی ایوان به عنوان نایبالسلطنه تعیین شد. به این شکل، در واقع سوفیا تمام قدرت را در دست گرفت و به مدت هفت سال به عنوان یک حاکم خودکامه حکومت کرد.
پتر در دوران نوجوانی و جوانی فردی عیاش بود و نوجوانی خود را در محلۀ اروپاییان روسیه گذراند. محلهای که در آن آلمانیها، فرانسویها، هلندیها و انگلیسیها حضور چشمگیری داشتند. از همانجا او به این نتیجه رسید که اهالی اروپای غربی از روسها بسیار پیشرفتهتر هستند. او در این محله با یک اروپایی به نام فرانسوا آلوفور دوست بود که اغلب در خانه زیبای او به شبنشینی و خوشگذرانی مشغول بود. پتر از دوستانش هندسه و جبر و چگونگی کاربرد این دانش را در امور عملی–نظامی، نظیر هدفگیری دقیق توپخانه و ساخت استحکامات نیرومند فرا گرفت.
مادر پتر به دنبال آن بود که پسرش را مجبور به اتخاذ رویکردی متعارفتر کند. به همین دلیل ازدواج او را با اودوکسیا لوپوخینا در سال ۱۶۸۹ (در ۱۷ سالگیاش) سازماندهی کرد. این ازدواج با شکست مواجه شد. ۱۰ سال بعد، پتر همسرش را مجبور کرد تا به راهبهای در یک صومعه تبدیل شود. پتر با این کار، خودش را از زندگی با اودوکسیا لوپوخینا آزاد ساخت.
رسیدن به قدرت[ویرایش]
با وجود بالغ شدن پتر و ایوان، سوفیا قصد کنارهگیری از قدرت را نداشت. او علاوه بر بهکارگیری انواع جاسوسها، شخصاً پتر را که درحال تبدیل شدن به جوانی مغرور و برازنده بود زیر نظر میگرفت تا از هرگونه خطر کودتای احتمالی جلوگیری کند. با همه اینها، حکومت وی چندان دوام نیاورد. در نهایت، پس از آن که سوفیا پتر را برای جلوگیری از به سلطنت رسیدنش به یکی از روستاهای مجاور مسکو تبعید کرد، پتر توانست در سال ۱۶۸۹ با جمعی از یاران و هواخواهان خود به مسکو حمله کند. او سوفیا را به زندان افکند و برای همیشه از صحنۀ قدرت کنار زد.
با این حال، پتر هنوز نتوانست کنترل واقعی بر امور روسیه را به دست آورد؛ زیرا اینبار قدرت توسط مادرش، ناتالیا ناریشکینا به عنوان نایبالسلطنه اعمال شد. تنها زمانی که مادر پتر در سال ۱۶۹۴ درگذشت، او که در آن زمان ۲۲ ساله شده بود توانست به یک حاکم مستقل تبدیل شود. از لحاظ رسمی، ایوان و پیتر با هم فرمانروا بودند؛ اگرچه برای هر دو موفقیتی نداشت.
سرانجام، دو سال بعد و هنگامی که ایوان پنجم هم در سال ۱۶۹۶ و بدون فرزند پسری از دنیا رفت، پیتر تنها حاکم باقیمانده شد. دوران حکمرانی حقیقی او از این سال به بعد آغاز شد و با تاجگذاری به عنوان «پیتر یکم» برای تبدیل شدن به یکی از بزرگترین شخصیتهای تاریخ روسیه آماده شد.
سلطنت[ویرایش]
پیتر در سال ۱۶۹۴ و در ۲۲ سالگی، فرمانروای بالفعل روسیه تزاری شد. او عقیده داشت که روسیه تا زمانی که در عرصۀ فناوری به پای اروپا نرسد، هرگز یک امپراتوری قدرتمند نخواهد شد. او معتقد بود که روسیه باید از روشهای انگلستان، فرانسه و دیگر قدرتهای اروپای غربی تقلید کند. او برای کسب مظاهر تمدن غربی، بارها به کشورهای اروپایی سفر کرد و به تجربههای متفاوت و متناقضی دست یافت. او همانطور که به محافل سیاسی اروپا علاقه نشان میداد، از کار در کارگاه کشتیسازی هم لذت میبرد و دوست داشت هر آنچه را که میبیند، تجربه کند. آلبر ماله تاریخنگار فرانسوی، در بخشی از کتابش انقلاب کبیر فرانسه، به برخی از خصوصیات شخصیتی پتر یکم اشاره میکند. طبق نوشته او، پتر تنها به کسب مظاهر تمدن غربی تظاهر میکرد؛ اما در درون شخصیت خود، همان فرمانروایی بود که بر هزاران روس با طبع خشن و بدوی حکم میراند.[۱]
انقلاب فرهنگی در روسیه[ویرایش]
پیتر پس از بازگشت به روسیه، اصلاحات گستردهای را با هدف مدرنسازی روسیه اجرا کرد.[۲] در سال ۱۶۹۹، پتر تاریخ جشن سال نو را از ۱ سپتامبر به ۱ ژانویه تعییر داد. او در سال ۷۲۰۷ از گاهشماری بیزانسی، تقویم سنتی روسیه که تاریخ رخدادها را از زمان پیدایش جهان تعیین میکرد، گاهشماری ژولینی را معرفی کرد که تاریخ رخدادها را از میلاد مسیح محاسبه میکرد و اعلام کرد که سال ۱۷۰۰ از تقویم ژولینی در حال اجرا است. اگرچه کلیسای ارتدکس روسیه، به ویژه در برابر این تغییر مقاومت نشان داد؛ زیرا آنها بر این عقیده بودند که باید هویت متمایز خود را حفظ کنند و تحتتأثیر اعمال کاتولیکهای اروپایی قرار نگیرند. او در ادامه، درهای مناصب دولتی را که تا آن زمان تنها به پسران اشراف اختصاص داشت، به روی پسران بااستعداد خانوادههای معمولی گشود و آکادمی علوم روسیه را برای ترویج آموزش و پژوهش تأسیس کرد.
در ۱۶ دسامبر ۱۷۰۲، پتر نخستین روزنامه روسیه را به نام «دانش»[ب] در مسکو تاسیس کرد تا روسها هم مانند اروپاییان بتوانند دربارۀ رخدادهای جاری کسب اطلاع کنند. اولین شمارۀ روزنامه در ۲ ژانویه ۱۷۰۳ منتشر شد.
پتر حتی میخواست ظاهر و قیافه روسها را نیز تغییر دهد. به گفته رابرت ماسی در کتابش پطر کبیر: «پتر به زودی فرمانی صادر کرد که همه روسها، بهجز روحانیان و دهقانان، باید ریش خود را بتراشند.» این فرمان سرانجام تعدیل شد و پتر روی ریش گذاشتن مالیات وضع کرد. او همچنین روسها را وادار کرد که به سبک اروپاییان لباس بپوشند. به مرور، لباسهای گرم و در عین حال خشن روسی که عمدتاً با پوست حیوانات ساخته میشدند، جای خود را به پارچههای لطیف و مدرن غربی دادند.
پتر که به شدت تحتتأثیر مشاوران اروپاییاش بود، ارتش روسیه را بر اساس خطوط مدرن سازماندهی کرد و از همان ابتدا، رویای تبدیلکردن روسیه به یک قدرت دریایی را در سر داشت. اقدامات او در داخل کشور با مخالفتهای زیادی مواجه شد؛ ولی او همه شورشها و مخالفتهای علیه خود را بهطور وحشیانهای سرکوب کرد. از جمله شورش استرلتسیها، باشقیرها، آستاراخان و شورش بولاوین که بزرگترین قیام مدنی در طول سلطنتش بود. مخالفت با پتر خطرناک بود؛ زیرا او تندخو و بیرحم بود و تمام دشمنان و مخالفانش را به سرعت از سر راه بر میداشت.
اصلاحات نظامی[ویرایش]
روسیهای که پتر یکم بانی آن بود، تنها در جذب مظاهر تمدن غربی متوقف نماند. تزار روسیه میخواست ارتشی همانند ارتشهای اروپایی داشته باشد. این اقدام با پایان دادن به شیوههای نظامی قدیمی که بایارها (اشراف روس) از آن پیروی میکردند، توأم شد. پتر با سازمان دادن به یک ارتش ثابت و منظم به سبک ارتشهای اروپایی که تنها از شخص تزار فرمان میبُرد، قدرت بایارها را محدود کرد و سپس از بین برد. او کارشناسان فنی خارجی را استخدام کرد تا چگونگی ساخت کشتیهای بهتر و بنای استحکامات نیرومندتر را به روسها بیاموزند. سپس مدارسی را برای آموزش ریاضیات و مهندسی بر پا کرد که سربازان برای هدفگیری دقیقتر توپخانه و بنای استحکامات مناسب به دانستن آنها نیاز داشتند. او برای نظامیان جدید، آرمانهای تازهای تعریف کرد؛ سربازان روس دیگر به اشراف سوگند وفاداری نمیخوردند، بلکه متعهد میشدند تنها به تزار و روسیه خدمت کنند. این مسئله همچنین باعث افزایش انگیزۀ نظامیان روس شد.
همین نیروی نظامی قدرتمند که در ابتدا نهادی برای حفظ روسیه بود، بعدها عامل شکلگیری افکار توسعهطلبانه بیشتر در ذهن پتر و جانشینان وی گشت و موجب حملۀ روسیه به همسایگانش، از جمله لهستان، امپراتوری عثمانی و ایران صفوی شد.[۱]
حمله به آزوف[ویرایش]
تلاشهای پتر برای تقویت ارتش به تقلید از اروپای غربی، موفقیتآمیز بود. ارتش روسیه در دوران پتر کبیر گستردهتر و نیرومندتر شد. روسیه از نظر سیاسی و اقتصادی نیاز شدیدی به دریای آزاد داشت. بندرهای موجود در غرب روسیه، در شمال و کنار دریای سفید بود که در طول زمستان به علت یخبندان قابل استفاده نبود. در جنوب نیز بندر بزرگ آزوف در دریای سیاه، در اختیار امپراتوری عثمانی بود. پتر میخواست با ارتش قدرتمندتر شدهاش بندرهای دریای سیاه در جنوب و دریای بالتیک در شمال غرب روسیه را به منظور تسهیل تجارت با اروپا در اختیار بگیرد و در عین حال، قوای خود را متوجه دریای خزر کند. با این اهداف روسها در لشکرکشیهای آزوف (۱۶۹۵–۱۶۹۶) به بندر آزوف حمله کردند؛ اما نتوانستند آن را به تصرف درآورند. ولی در حملۀ سال بعد موفق به فتح آزوف شدند. اگرچه چهار سال بعدی را صرف نبرد برای دفع حملات عثمانیها کردند. روسها آزوف را تا سال ۱۷۱۱ حفظ کردند و در این سال بود که عثمانیان باز هم حمله کردند و کنترل این بندر را دوباره در دست گرفتند.
جنگ بزرگ شمالی[ویرایش]
نبرد مهم دیگر در دورۀ پتر، درگیری بین روسیه تزاری و امپراتوری سوئد بود که به جنگ بزرگ شمالی مشهور شد. این جنگ از ۱۷۰۰ تا ۱۷۲۱ میلادی، به مدت ۲۱ سال به طول انجامید. این جنگ که برای دستیابی روسیه به سواحل دریای بالتیک درگرفت و در ابتدا بین دو کشور بود، در ادامه به سراسر غرب روسیه و اوکراین کشیده شد. سال اول جنگ تماماً به ضرر روسیه تمام گشت. در نوامبر ۱۷۰۰، در نبرد اول ناروا در دریای بالتیک، سوئدیها ۳۰ هزار سرباز روسی را کشتند یا به اسارت گرفتند. پس از این شکست، پتر ارتش خود را بازسازی کرد و آموزش آن را نیز بهبود بخشید. در ۱۷۰۴، ۴ سال پس از حمله اول به ناروا، پتر دوباره به ناروا لشگر کشید و این بار در نبرد دوم ناروا موفق به پیروزیهای گسترده شد.
در ادامۀ روند جنگ و در سال ۱۷۰۹، پتر شخصاً نیروهای خود را در نبرد فرماندهی میکرد، ارتش کارل دهم پادشاه سوئد را در نبرد پلتاوا[پ] در هم کوبید. این نبرد بزرگترین نبرد در تمام جنگ بزرگ شمالی بود و پیروزی روسها در پولتاوا نقطۀ عطفی را در روند آن به وجود آورد. جنگ با سوئدیها تا سال ۱۷۲۱ ادامه یافت و در این سال روسیه و سوئد سرانجام پیمان صلحی به نام پیمان نیستاد امضاء کردند و کنترل بخشهایی از لیوونی و استونی به دست روسیه افتاد.
ساخت سنت پترزبورگ[ویرایش]
پتر سیمای معماری شهری روسیه را هم دستخوش تغییر کرد. در سال ۱۷۰۳، یعنی مدتها پیش از پایان آن جنگ، روسیه باریکهای را در طول ساحل دریای بالتیک (جایی که رود نوا به دریا میریزد) به تصرف درآورده بود. پتر در نظر داشت که در آن زمین باتلاقی، یک شهر جدید و بزرگ بنا کند. به دستور او، هزاران کارگر و صنعتگر را به آنجا آوردند تا با الهام از معماری بیزانسی و البته، با شیوه و روش شهرسازی اروپایی، شهر رویایی او را بنا کنند. هنگامی که برای آوردن سنگتراشان به مشکل برخوردند، پتر ساخت ساختمانهای سنگی را در روسیه ممنوع کرد.
ساخت این شهر کاملاً مدرن، اصلاً آسان نبود. سواحل نزدیک به محل ساخت، عموماً حالت باتلاقی داشت و کار خشکاندن آن همۀ روسها را آزار داد. تخمین میرود که دهها هزار کارگر در راه ساخت این شهر جان باختند.[۳] با این همه، در نهایت خواسته پتر اجرا شد و شهر او در کرانۀ خلیج فنلاند و در ۷۰۰ کیلومتری شمال مسکو، بنا گشت که «سنت پترزبورگ» نامیده شد. اگرچه بندرشهر تازه تاسیس پتر، پنج ماه از سال یخ میبست و در این مدت حتی قابل کشتیرانی نبود، به سرعت به بندری بزرگ برای تجارت بین روسیه و اروپا تبدیل شد.[۱]
پتر ابتدا برنامهای برای پایتخت کردن شهر جدیدش نداشت؛ زیرا این شهر به مرزهای امپراتوری سوئد، دشمن جدی پتر بسیار نزدیک بود. اما پس از آن که در نبرد پلتاوا سوئدیها را شکست داد، تصمیم گرفت سنت پترزبورگ را که الکساندر پوشکین بعدها آن را «پنجرهای رو به غرب» نامید، به عنوان پایتخت کشور خود انتخاب کند. این شهر از سال ۱۷۱۲ تا ۱۹۱۸، به استثنای یک دورۀ ۲۰ ساله، پایتخت امپراتوری روسیه بود. ویل دورانت، این اقدام پتر را در برگزیدن پایتخت جدید، ناشی از علاقه شدید وی به غربیسازی روسیه میداند و مینویسد:
«پتر آنقدر به غربیسازی روسیه علاقهمند بود که پایتخت آن را به سوی بالتیک کشاند و دستور داد تا پنجرهاش به سوی غرب مشرف باشد.»
تبدیل شدن به امپراتور روسیه[ویرایش]
پس از پایان جنگ بزرگ شمالی، روسیه به دستاوردهای بزرگی رسیده بود. موفقیتهای پتر به حکومت سوئد به عنوان یک قدرت بزرگ و تسلط آن بر منطقه بالتیک پایان داد و در عین حال، جایگاه روسیه را تا حدی بالا برد که به عنوان امپراتوری روسیه به رسمیت شناخته شد. در همان سال پتر به عنوان امپراتور روسیه تاجگذاری کرد. او مردم را وادار کرد که از آن پس او و جانشینانش را به جای تزار، «امپراتور» بنامند.
با این همه، جنگها و ساخت و سازهای او بسیار هزینهبر بودند. برای تهیه این پول، پتر به وضع مالیاتهای متعدد بر زمین، پوشاک، ابزارآلات، غذا، تولد و ازدواج متوسل شد که البته، بار آنها عمدتاً بر دوش دهقانان و بردگان سنگینی میکرد.
حمله به ایران در زمان صفویه[ویرایش]
این بخش نیازمند گسترش است. میتوانید با افزودن به آن کمک کنید. |
پیشزمینه[ویرایش]
دشمنیهای عثمانی و روسیه و عزم هرکدام برای تسخیر شمار بیشتری از کشورها پایانناپذیر مینمود. امپراتوری عثمانی و روسیه تزاری هر دو تمایل داشتند از قدرت ایران صفوی علیه یکدیگر استفاده کنند. این جریان تا زمان پتر کبیر و شاه سلطان حسین صفوی ادامه داشت.
اولین رابطه بین صفویان و پادشاهی تزاری زمانی بود که قزاقها در زمان شاه سلیمان یکم به فرحآباد مازندران حمله کردند و قصر جهاننما را که از بناهای زیبای دوره شاه عباس بزرگ بود، ویران ساختند و عدهای از اهالی را به قتل رساندند و شبهجزیره میانکاله را پایگاه حملات بعدی خود قرار دادند. به دستور شاه سلیمان، قشون ایران به این شبهجزیره حمله و قزاقها را متواری کرد. پس از این واقعه، شاه صفوی از دربار روسیه تقاضای تنبیه و مجازات قزاقها را نمود. دولت روسیه هم استپان رازین را در سال ۱۶۷۳ دستگیر کرد و در مسکو به دار آویخت و آنگاه سفیری به اصفهان فرستاد تا روابط دو کشور را دوستانه و سوءتفاهمات را رفع کند. همراه این سفیر آراکلیخان، نواده تهمورثخان، والی سابق گرجستان، نیز به اصفهان آمد و نزد شاه سلیمان رسید. سفیر روسیه تقاضا کرد دولت ایران، طبق تعهد خود در موقع فتح گرجستان مبنی بر اینکه والی آن ایالت همواره از دودمان باگرایتون باشد، با حکمرانی آراکلیخان موافقت کند و اجازه دهد آراکلیخان پای شاه را ببوسد و به والیگری مفتخر شود. شاه سلیمان تقاضای تزار روسیه را پذیرفت و به آراکلی محبت کرد و امارت گرجستان را برای او برقرار نمود. در سال ۱۶۷۵ نیز سفیر دیگری از روسیه به اصفهان آمد و برای جنگ با عثمانی تقاضای ۲۰ هزار قشون امدادی کرد. این سفیر یک سال در اصفهان ماند و در این خصوص اصرار ورزید؛ ولی دولت ایران حاضر نشد عهدنامه زهاب را زیر پا گذارد و به خاطر روسها با دولت عثمانی وارد جنگ شود. از این تاریخ تا مرگ آلکسی یکم و جلوس پتر کبیر در سال ۱۶۸۲، روابط بین دو کشور توأم با سردی بود.[۴]
سیاستهای پتر[ویرایش]
حمله به ایران[ویرایش]
ظاهر و رفتار[ویرایش]
اندیشههای سیاسی[ویرایش]
پتر کبیر در جوانی، الگوی وجودی پروتستانی (نومذهبی) را در دنیای عملگرایانه رقابت و موفقیتهای شخصی اتخاذ کرد که تا حد زیادی فلسفۀ اصلاحطلبی او را شکل داد. او مردم روسیه را بیادب، بیشعور، کودکفکر و سرسخت در تنبلی میدانست. او نقش دولت در زندگی مردم را بسیار بالا برد و آن را ابزاری ایدئال برای دستیابی به اهداف عالیاش میدانست. پتر دولت را نهادی برای تبدیل مردم البته با بهکارگیری خشونت و ترس، به افراد تحصیل کرده، آگاه، قانونمند و مفید برای تمام موضوعات جامعه میدانست.
او در مفهوم سلطنت مطلقه وظایف یک پادشاه را مشخص کرد. او مواظبت از رعایای خود، محافظت از آنها در برابر دشمنان و تلاش برای منافع آنها را ضروری میدانست. پتر بیش از هر کسی منافع روسیه را در نظر میگرفت. او رسالت خود را در تبدیل کشورش به قدرتی مشابه کشورهای غربی میدید و زندگی خود و رعایای خود را به هر نحو تابع تحقق این اندیشه کرد. به تدریج این ایده در اندیشۀ همه رسوخ کرد که این آرمان باید با کمک اصلاحات و با اراده خودکامه پتر انجام شود که البته، منفعتآمیز هم خواهد بود. وی اخلاق یک دولتمرد را جدا از اخلاق شخصی میدانست و معتقد بود که حاکمیت به نام منافع دولتی میتواند به سمت قتل، خشونت، جعل و نیرنگ برود.[۵]
خلقیات[ویرایش]
از نظر شخصیتی، پتر بسیار جدی، کمحرف، پرانرژی، زودخشم و بیشتر از اینها بسیار کنجکاو بود. پیتر علاقه زیادی به گیاهان، حیوانات و مواد معدنی، موجودات ناقصالخلقه یا استثنائی در قانون طبیعت برای ارضای کنجکاویهای خود داشت. او تحقیق در مورد ناهنجاریها را تشویق میکرد و در تمام طول سلطنتش تلاش میکرد تا ترسهای خرافی مردم مانند ترس از هیولاها را از بین ببرد. دربارۀ پتر یکم، روایتهای تاریخی متعددی وجود دارد که بسیاری از آنها به افسانه شبیه هستند. ویل دورانت در جلد هفتم کتاب معروف خود تاریخ تمدن، پتر را شخصیتی خونخوار توصیف میکند و درباره او مینویسد:
«پتر به منزلۀ ایوان مخوفی بود که بذلهگو و خوشمشرب باشد؛ به تمدن [غربی] راغب بود، ولی به غرب نه به خاطر شکوه و بزرگی و هنرش، بلکه برای ارتش، نیروی دریایی، تجارت، صنعت و ثروتش حسد میورزید...»
ظاهر[ویرایش]
پیتر پوستی روشن و موهایی نسبتاً تیره داشت؛ پتر به شکل غیر معمولی بسیار قد بلند شد. در دورهای که اکثر انسانهای جهان قامت بلندی نداشتند، او طبق گزارشها ۶ فوت ۸ اینچ (۲.۰۳ متر) قد داشت. پیتر همچنین دارای تیکهای عصبی قابل توجهی در صورتش بود، به طوری که ممکن است از تشنجهای کوچک رنج میبرده باشد که نوعی صرع محسوب میشوند.
همسر و فرزندان[ویرایش]
پتر کبیر دو همسر رسمی داشت که از آنها صاحب پانزده فرزند شد ولی تنها سه تای آنها تا بزرگسالی زنده ماندند. مادر پتر، همسر اول او اودوکسیا لوپوخینا را با توصیۀ دیگر اشراف در سال ۱۶۸۹ برای او انتخاب کرد. این کار برای جلوگیری از درگیری بین خاندانهای اصیل قویتر و آوردن خون تازه به خانواده سلطنتی انجام شد. پتر همچنین یک معشوقه اهل وستفالیا به نام آنا مونس داشت.
پیتر پس از بازگشت از سفر اروپایی خود در سال ۱۶۹۸، به دنبال پایان دادن به ازدواج ناخوشایند خود بود. او از همسر اولش طلاق گرفت و او را مجبور به پیوستن به صومعه کرد. اودوکسیا سه فرزند برای پتر به دنیا آورده بود؛ اگرچه تنها یکی به نام الکسی پتروویچ از دوران کودکی جان سالم به در برد.
منشیکوف پتر را به مارتا هلنا اسکوروینسکا[ت] که یک دهقان لهستانی–لیتوانیایی بود معرفی کرد و پتر او را بین سالهای ۱۷۰۲ و ۱۷۰۴ به عنوان معشوقه گرفت. مارتا به کلیسای ارتدکس روسیه گروید و نام «کاترین» به او داده شد. گفته میشود کاترین و پیتر مخفیانه بین ۲۳ اکتبر و ۱ دسامبر ۱۷۰۷ در سنت پترزبورگ ازدواج کردند. پیتر برای کاترین ارزش زیادی قائل بود و در ۱۹ فوریه ۱۷۱۲ در کلیسای جامع سنت اسحاق در سنت پترزبورگ، به طور رسمی با او ازدواج کرد. کاترین برای او دوازده فرزند، از جمله چهار پسر به نامهای پاول و سه پسر به نامهای پیتر به دنیا آورد که همگی در کودکی مردند.
فرزند بزرگ و وارث پتر، الکسی، مظنون به دست داشتن در توطئهای برای سرنگونی او شد. الکسی تحت شکنجه و بازجویی توطئه را گردن گرفت. او مجرم شناخته شد و به اعدام محکوم شد. این حکم فقط با مجوز امضا شدۀ پیتر قابل اجرا بود؛ اگرچه الکسی پیش از اجرای حکم زیر شکنجه جان باخت. با این حال، اودوکسیا مادر الکسی مجازات شد. او را از خانهاش بیرون کشیدند، با اتهامات دروغین زنا محاکمه کردند، علناً شلاق زدند و در صومعهای، در شرایطی که حتی صحبت هم با او ممنوع بود محبوسش کردند.
در سال ۱۷۲۴، پیتر همسر دوم خود، کاترین یکم را به عنوان امپراتریس تاجگذاری کرد که بعدها جانشین او شد. اگرچه خود او تا آخر عمر، همچنان تنها فرمانروای روسیه باقی ماند. پتر همچنین دارای سه نوه بود: پتر دوم، دوشس بزرگ ناتالیا از پسرش الکسی و پتر سوم از دخترش آنا.
مرگ[ویرایش]
علت دقیق مرگ پتر هنوز در هالهای از ابهام وجود دارد. در زمستان ۱۷۲۳، پیتر که سلامت کلیاش هرگز قوی نبود، شروع به مشکلاتی در دستگاه ادراری و مثانه خود کرد. در تابستان ۱۷۲۴، تیمی از پزشکان یک عمل جراحی را انجام دادند و نزدیک به ۲ کیلو ادرار مسدود شده را از مثانه او آزاد کردند. پتر تا اواخر تابستان در بستر ماند. در هفته اول اکتبر، او که بیقرار و مطمئن بود که معالجه شده است، یک سفر بازرسی طولانی از پروژههای مختلف را آغاز کرد. بر اساس یک داستان، پتر در ماه نوامبر، در لاختا در امتداد خلیج فنلاند و در بازرسی برخی از کارخانههای آهن، گروهی از سربازان را دید که در نزدیکی ساحل درحال غرق شدن بودند و او و همراهانش به نجات آنها رفتند.
گفته میشود این شنا در آب یخ باعث تشدید مشکلات مثانه پیتر شد. پس از آن پتر به شدت مریض احوال شد و رو به ضعف نهاد. با این حال، برخی از مورخان به این داستان با شک و تردید نگریستهاند و به این نکته اشاره میکنند که یعقوب فون استهلین[ث] تاریخنگار آلمانی، تنها منبع این داستان است و عجیب به نظر میرسد که چرا هیچکس دیگری چنین اقدام قهرمانانهای را از پتر مستند نکرده است.
در اوایل ژانویه ۱۷۲۵، پیتر دوباره به اورمی مبتلا شد. روایتها حاکی از آن است که پیتر قبل از اینکه بیهوش شود، کاغذ و خودکاری درخواست کرد و یادداشت ناتمامی را با این مضمون نوشت که: «همه چیز را بسپار...» و سپس خسته از تلاش، خواست تا دخترش آنا را احضار کنند.[ج]
سرانجام پتر کبیر بین چهار تا پنج صبح روز ۸ فوریه [سبک قدیمی: ۲۸ ژانویه] ۱۷۲۵، در سن پنجاه و دو سال و هفت ماهگی و درحالی که اسماً بیش از چهل و دو سال فرمانروایی کرده بود از دنیا رفت. کالبد شکافی بدن او نشان داد که مثانۀ او به قانقاریا آلوده شده بود که ممکن است علت واقعی مرگ او بوده باشد. جسد او در کلیسای جامع سنت پیتر و پل واقع در سنت پترزبورگ روسیه به خاک سپرده شد.
میراث[ویرایش]
میراث پتر کبیر همواره دغدغه اصلی روشنفکران روسی بوده است. او به طور اسمی ۴۲ سال و عملی ۲۹ سال حاکم مطلق روسیه بود. ریاسانوفسکی به یک «دوگانگی متناقض» در تصاویر سیاه و سفید از وی اشاره میکند. زندگینامه ولتر در سال ۱۷۵۹، تصویر مردی از عصر روشنگری از روسها به او بخشید؛ درحالی که شعر سوارکار برنزی از شاعر نامدار روس الکساندر پوشکین در سال ۱۸۳۳، از پتر تصویری عاشقانه و قدرتمند از یک خدای سازنده ارائه داد.[۶][۷][۸]
کمونیستها آخرین رومانوفها را اعدام کردند و مورخان آنان مانند میخائیل پوکروفسکی دیدگاههای شدیداً منفی نسبت به کل آن خاندان ارائه کردند. اما ژوزف استالین چگونگی تقویت دولت و عملکرد جنگی، دیپلماسی، صنعت، آموزش عالی و مدیریت دولتی شخص پتر را تحسین میکرد. استالین در سال ۱۹۲۸ نوشت:
«زمانی که پیتر کبیر، که مجبور بود با کشورهای پیشرفتهتر اورپا سر و کار داشته باشد، با تب و تاب در کارخانههایی برای تأمین ارتش و تقویت بنیه دفاعی کشور کار میکرد، در واقع تلاشی اولیه برای جهش از چارچوب عقب ماندگی کشور بود...»[۹]
در نتیجه، تاریخنگاری شوروی هم بر دستاورد مثبت و هم بر عوامل منفی، مانند سرکوب مردم عادی از سوی پتر تأکید میکرد.
پس از سقوط شوروی در سال ۱۹۹۱، محققان و عموم مردم روسیه و غرب دیدگاه جدیدی به پیتر و نقش او در تاریخ روسیه پیدا کردند. سلطنت او امروزه به عنوان رویدادی تعیین کننده در گذشته امپراتوری روسیه تلقی میشود. بسیاری از نظریات گذشته امروزه ادغام شدهاند؛ مانند اینکه آیا او یک سیستم خودکامه را تقویت کرد یا اینکه رژیم تزاری با توجه به دیوانسالاری کوچکش به اندازۀ کافی دولتگرا نبود.[چ] شیوههای مدرنسازی او امروزه به موضوع بحث تبدیل شدهاند.
پتر کبیر طیف وسیعی از اصلاحات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اداری، آموزشی و نظامی را در کشورش آغاز کرد که به سلطۀ سنتگرایی و مذهب در روسیه پایان داد و آغازگر غربی شدن آن بود. اصلیترین دستاوردها یا تلاشهای او شامل سکولارسازی، گسترش آموزش، سازماندهی ادارات برای حکومتداری مؤثر، گسترش استفاده از فناوری، ایجاد اقتصاد صنعتی، مدرنسازی ارتش و ایجاد یک نیروی دریایی قدرتمند بود.[۱۰] برخی ابداعات او مانند ایجاد مجلس سنا در سال ۱۷۱۱، دانشکده روسیه در سال ۱۷۱۷ و جدول درجه اشرافیت[ح] در سال ۱۷۲۲، تا قرنها پابرجا بودند و تأثیری ماندگاری بر تاریخ روسیه گذاشتند.
بر اساس دانشنامه بریتانیکا، پتر کبیر به طور کامل شکاف بین روسیه و کشورهای غربی را پر نکرد؛ اما در توسعۀ اقتصاد ملی و تجارت، آموزش، علم و فرهنگ و سیاست خارجی به پیشرفت قابل توجهی دست یافت. روسیه تحت فرمان او به یک امپراتوری و قدرتی بزرگ تبدیل شد. از آن پس هیچ مشکل مهم اروپایی نمیتوانست بدون همفکری با او حل و فصل شود.[۱۱]
وصیتنامه پتر[ویرایش]
نویسندگان و تحلیلگران سیاسی غربی سده نوزدهم، مدعی افشای راز و اهداف پنهانی پتر شدند. اشارۀ آنها به بیاناتی نامیده شده با عنوان «وصیتنامه پتر کبیر» بود که با جملۀ «باید به آبهای گرم برسیم» بسیار مشهور است. این وصیتنامه که «نقشۀ شیطانی بزرگ پتر» برای روسیه خوانده میشد، بیان میکرد که پتر کنترل جهان به دست روسیه از طریق فتح استانبول، ایران و سپس هند را به جانشینان خود توصیه کرده است. امروزه مشخص شده که این ادعاها جعلی بوده و در پاریس به دستور ناپلئون بناپارت در زمان آغاز حمله به روسیه در سال ۱۸۱۲م ساخته شده بودند.[۱۲]
یادداشت[ویرایش]
- ↑ به انگلیسی: Peter Alekseyevich Romanov، به روسی: Пётр Алексеевич Романов.
- ↑ نام کامل به انگلیسی: Sankt-Peterburgskie Vedomosti، به روسی: Санкт-Петербургские ведомости
- ↑ نام نبرد از پلتاوا، شهری در جنوب شرقی کییف گرفته شدهاست.
- ↑ نام کامل به لهستانی: Marta Helena Skowrońska، به روسی: Ма́рта Самуи́ловна Скавро́нская، به انگلیسی: Márta Samuílovna Skavrónskaya
- ↑ به آلمانی: Jacob von Staehlin
- ↑ داستان "همه چیز را بسپار…" اولین بار با گفتههای H-F de Bassewitz در Russkii arkhiv 3 (1865) ظاهر شده است. مورخ روسی E.V. Anisimov معتقد است که هدف باسویتس متقاعد کردن خوانندگان بوده که وارث مورد نظر پیتر، نه کاترین یکم، بلکه دخترش آنا بودهاست.
- ↑ امروزه باور بر این است که نه تنها سلطنت پتر کبیر، بلکه بسیاری از جانشینان او تماماً مطلقه نبودهاست. در واقع سیستم اربابرعیتی و بردهداری گسترده از زمان روسیه تزاری تا زمان روسیه مدرن، هرگونه تسلط کاملی بر کشور را برای هرچند حاکمان خودکامه ناممکن میکردهاست.
- ↑ به انگلیسی: Table of Ranks، به روسی: Табель о рангах
پانویس[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ جواد نوائیان رودسری. «پتر کبیر». روزنامه خراسان. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۲-۰۱.
- ↑ Evgenii V. Anisimov, The Reforms of Peter the Great: Progress Through Violence in Russia (Routledge, 2015)
- ↑ Times, The Moscow (2018-06-01). "A Short History of St. Petersburg". The Moscow Times (به انگلیسی). Retrieved 2024-04-15.
- ↑ «پتر کبیر و شاه سلطان حسین». روزنامه دنیای اقتصاد. ۲۰۲۴-۰۳-۳۰. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۳-۳۰.
- ↑ Anisimov, Y. V. (16 June 2023) [13 December 2022]. «Пётр I». Great Russian Encyclopedia.
- ↑ Nicholas Riasanovsky, The Image of Peter the Great in Russian History and Thought (1985) pp. 57, 84, 279, 283.
- ↑ A. Lenton, "Voltaire and Peter the Great" History Today (1968) 18#10–online
- ↑ Kathleen Scollins, "Cursing at the Whirlwind: The Old Testament Landscape of The Bronze Horseman." Pushkin Review 16.1 (2014): 205–231–online بایگانیشده در ۲۰۲۰-۱۰-۲۶ توسط Wayback Machine
- ↑ Lindsey Hughes, Russia in the Age of Peter the Great (1998) p 464.
- ↑ «10 Major Accomplishments of Peter the Great | Learnodo Newtonic» (به انگلیسی). ۲۰۲۳-۰۹-۰۱. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۳-۳۰.
- ↑ "Peter I | Biography, Accomplishments, Reforms, Facts, Significance, & Death | Britannica". www.britannica.com (به انگلیسی). 2024-02-04. Retrieved 2024-03-30.
- ↑ «وصیتنامه پتر کبیر درباره دسترسی به آبهای گرم خلیج فارس جعلی است». ایرنا. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۳-۳۰.
منابع[ویرایش]
مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Peter the Great». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۵ مارس ۲۰۲۴.
منابع وب[ویرایش]
- جواد نوائیان رودسری. «سن پترزبورگ؛ رؤیای «پتر کبیر» چگونه به واقعیت پیوست؟». روزنامه خراسان. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۲-۰۱.
منابع کتابی[ویرایش]
- Peter the Great: His Life and World (Knopf, 1980) by Robert K. Massie, ISBN 0-394-50032-6(also Ballantine Books, 1981, ISBN 0-345-29806-3 and Wings Books, 1991, ISBN 0-517-06483-9). Pulitzer Prize-winning biography of Peter I.
- Peter the Great (Yale University Press, 2004) by Lindsey Hughes, ISBN 0-300-10300-X
- پطر کبیر، تألیف رابرت ماسی، ترجمه ذبیحالله منصوری، تهران: انتشارات زرین، ۱۳۶۶.
- تاریخ روسیه از آغاز تا انقلاب اکتبر، تألیف ن. بریان شانینوف، ترجمه و اقتباس خانبابا بیانی. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۲.
- روسیه تزاری، تألیف جیمز ای. استریکلر، ترجمه مهدی حقیقتخواه، تهران: انشارات ققنوس، ۱۳۸۱.
پیوند به بیرون[ویرایش]
- پتر کبیر آرتور بریزبان: بهار–شهریور ۱۳۰۰، شماره ۴.
- «پتر کبیر» تزاری که برای اصلاحات در روسیه به ریش و ریشه زد! – قجرتایم
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ پتر کبیر موجود است. |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به پتر کبیر در ویکیگفتاورد موجود است. |