واژه معرب - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

واژهٔ معرّب به‌معنای واژه‌ای است که در اصل عربی نبوده و از دیگر زبان‌ها وارد عربی شده و همراه با دگرگونی، صورتِ عربی گرفته‌است. به‌ویژه این اصطلاح در فارسی به‌معنای واژه‌های فارسی است که در عربی وارد شده و به‌کار می‌رود.[۱] پس از اسلام، زبان عربی در ایران رواج یافت و شمار زیادی از واژگان این زبان وارد فارسی شد. از سوی دیگر، واژگان فارسی نیز یا به‌صورت دخیل یا به‌صورت تعریب وارد زبان عربی شده‌است. چون حروف پ، چ، ژ و گ در فارسی، در الفبای زبان عربی همتا ندارند (در تمام گویش‌های عربی این حروف تلفظ می‌شوند) و نیز برخی از حروف الفبای عربی مانند ص، ض، ط، ظ، ع، ذ، ث، خ، غ، ق، در الفبای فارسی نیستند هنگام وامگیری واژگان، این حروف را معرّب یا مفرَّس کرده‌اند. برای مثال، واژهٔ «طست» که همان «تَشْت» فارسی و «نرجس» که همان «نرگس» فارسی است. چند مثال دیگر: سَلجَم (شلغمسِراج (چراغ)، طازَج (تازه)، شَوَندَر (چغندر)، خیارشَنبَر (خیارچنبر)، فُستُق (پسته)، بابوج (پاپوش)، باذِنجان (بادنجان)، بِرکار (پرگار)، بَرنامَج (برنامه)، سُنباذَج (سنباده)، نیشان (نشانشیک.[۲]

سیبویه نوشته‌است که واژگان فارسی که شامل حرف گ هستند، در زبان عربی به شکل ج یا ق درمی‌آیند و حرف پ به ب و ف درمی‌آید. او همچنین می‌نویسد که پسوند ـَک در فارسی، در زبان عربی به شکل ـَج یا ـَق درمی‌آید.[۳]

انواع[ویرایش]

معرّب‌ها از فارسی به فارسی[ویرایش]

معرّب‌ها از غیر فارسی به فارسی[ویرایش]

ساج، ارغنون، جغرافیا، اسحاق[۶]

تعریب چ به ص[ویرایش]

بسیاری واژگان پارسی دارای چ هستند که به ص دگرگون شده‌اند. نمونه‌ها:

منابع[ویرایش]

  1. لغتنامهٔ دهخدا، ذیل مُعرَّب
  2. وبگاه دانشگاه اراک؛ جغرافیای تاریخی استان مرکزی http://www.araku.ac.ir/gims/commonfiles/gpage.php?domain=cityofarak#_ftnref26 بایگانی‌شده در ۱۰ مه ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine
  3. Fischer، «Muʿarrab»، Encyclopaedia of Islam.
  4. هوشنگ اعلم. دانشنامه جهان اسلام. صص. ذیل توتیا.
  5. هوشنگ اعلم. دانشنامه جهان اسلام. صص. ذیل پادزهر.
  6. زهرا نهاوندی. دانشنامه جهان اسلام. صص. ذیل تَعریب.

جستارهای وابسته[ویرایش]