هووخشتره - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

هووخشتره
سنگ‌نگاره منتسب به هووخشتره؛ آرامگاه قیزقاپان در سلیمانیه، کردستان عراق.[۱]
سومین شاه ماد
سلطنت۶۲۵ تا ۵۸۵/۴ پ. م
تاج‌گذاری۶۲۵ پ. م[۲]
پیشینفرورتیش
جانشینایشتوویگو
درگذشته۵۸۵ یا ۵۸۴ پ. م
آرامگاه
همسر(ان)دختر (یا نوهٔ) نابوپولاسار شاهدخت بابلی
فرزند(ان)ایشتوویگو
آمیتیس (احتمالاً نوه‌اش بوده)
دودمانماد
پدرفرورتیش

هُووَخْشَتْرَه (به پارسی باستان: hUvaxštra، اکدی: mÚ-ak-sa-tar و mUk-sa-tar، ایلامی: mÚ-ak-sa-tar, mUk-sa-tar و mÚ-ma-ku-iš-tar، فریگی باستان: Ksuwaksaros، یونانی: Kyaxárēs) سومین شاه ماد بود که در سال ۶۲۵ پیش از میلاد به سلطنت رسید و تا سال ۵۸۵/۴ پیش از میلاد حکومت کرد. قلمروی مادها در دوران حکومت هووخشتره از مرزهای جغرافیایی قومی خود فراتر رفت و بسیار گسترش یافت و به بزرگ‌ترین امپراتوری زمان خود تبدیل شد. امپراتوری هووخشتره در مغرب تا رود هالیس (قزل‌ایرماق) و در مشرق تا آمودریا یا سیردریا گسترده شده بود. برخی از پژوهشگران نام وی را برگرفته از دو واژه پارسی باستان هو (خوب) و خشثره (شاه) دانسته‌اند که در کل به معنی «پادشاه خوب» است. دربارهٔ زندگی هووخشتره منابع اندکی موجود است، که شامل منابع آشوری و رویدادنامه‌های بابلی، منابع یونانی به‌ویژه تاریخ هرودوت و گزارش‌هایی پراکنده از منابع یهودی می‌شود.

هووخشتره، نخست سکاها را که پس از مرگ پدرش فرورتیش بر ماد سلطه یافته‌بودند، شکست داد. پس از آن برای مقابله با آشوریان، نیروی نظامی مجهزی تشکیل داد؛ زیرا سربازان طوایفی که به‌همراه سرکردگان خود در هنگام جنگ به اردو می‌پیوستند، هرگز از عهدهٔ یک سپاه منظم برنمی‌آمدند. به همین خاطر ابتدا ارتش ماد را تجدید سازمان و نوسازی کرد و به جای تقسیمات سابق عشیرتی، آن‌ها را بر حسب نوع سلاح تقسیم‌بندی کرد و این خود استعداد جنگی آن‌ها را بسیار بالا برد. هووخشتره سپس با دولت بابل متحد شد و با نیروی نظامی خود به سوی سرزمین آشور حرکت کرد. در سال ۶۱۴ پیش از میلاد از کوه‌های زاگرس گذشت و ضمن تسخیر آبادی‌های آشوری سر راه، شهر آشور، پایتخت باستانی دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپَلَّسَر (پادشاه بابل) در شهر آشور به دیدار هووخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی ماد و بابل تجدید شد. در سال ۶۱۲ پیش از میلاد هووخشتره و نبوپلسر توانستند با حمله به نینوا (پایتخت آشوریان) و فتح آن، به عمر امپراتوری آشور خاتمه دهند.

پس از فتوحات و پیروزی‌های فراوان، هووخشتره این بار متوجه غرب و لیدیه و شهرهای تجاری یونان باستان در آسیای صغیر شد. وی با آلیات شاه لیدیه جنگید و توانست سرزمین‌های بالای رود هالیس را تصرف کند. جنگ بین مادها و لیدی‌ها سرانجام در سال ۵۸۵ پیش از میلاد مسیح به‌دلیل خورشیدگرفتگی ناگهانی پایان یافت و هووخشتره هم در همان سال یا سال بعد از آن درگذشت و پس از وی، پسرش ایشتوویگو به پادشاهی رسید و ۳۵ سال سلطنت کرد. بنا بر گفتهٔ ایگور دیاکونوف، آرامگاه هووخشتره در نقش‌برجسته قزقاپان، مقبره‌ای صخره‌ای در استان سلیمانیه در کردستان عراق است.

منابع زندگانی هووخشتره[ویرایش]

رویدادنامه نبونعید.

منابع مرتبط با زندگی هووخشتره شامل منابع آشوری و رویدادنامه‌های بابلی، منابع یونانی، به‌ویژه تاریخ هرودوت و گزارش‌هایی پراکنده از منابع یهودی است. مورخان یونانی گزارش‌هایی دربارهٔ مادها و هووخشتره داده‌اند، اما این گزارش‌ها غالباً اندک و آمیخته به افسانه‌اند. اطلاعاتی پراکنده از مورخینی چون هکاته وجود دارد که همین اطلاعات را مورخان بعدی نیز در آثارشان بازتاب داده‌اند. نخستین کسی که گزارشی جامع در مورد مادها ارائه کرد، هرودوت بود.[۴] در میان منابع کهن یونانی موجود که دربارهٔ هووخشتره سخن گفته‌اند، مهم‌ترین آن‌ها هرودوت و کتسیاس هستند که نوشته‌های هرودوت تاحدودی قابل اعتماد است و پژوهش‌های نوین باستان‌شناسی هم در پاره‌ای از موارد، گفته‌های او را تأیید می‌کنند[۵]؛ اما نوشته‌های کتسیاس جنبهٔ داستان‌سرایی و تفریح‌انگیز دارند و تقریباً در تمامی مواردی که هرودوت و کتسیاس دربارهٔ واقعهٔ یکسانی صحبت کرده‌اند، گفته‌های آنان بسیار با هم اختلاف دارند و در مواردی که بتوان این اختلاف‌ها را از روی منابع دیگر بررسی کرد، گفته‌های کتسیاس نادرست است.[۶]

منبع اصلی برای عملیات نظامی بابلی‌ها و مادها علیه آشوری‌ها، رویدادنامهٔ نبوپلسر (یا رویدادنامهٔ گاد) است که دورهٔ بین سال‌های ۶۱۶ تا ۶۰۹ پیش از میلاد را پوشش می‌دهد. به ویژه، سقوط آشور به دست ارتش‌های ماد و بابل در آن توصیف شده‌است. بر اساس این نوشته، در سال ۶۱۴ پیش از میلاد، مادها با فرمانروایی هووخشتره، استان آشوری آراپخا را تسخیر کردند و سپس به‌سوی نینوا گام برداشتند و شهر را محاصره کردند. آن‌ها موفق نشدند نینوا را تصرف کنند، ولی در پاییز همان سال آشور، پایتخت باستانی امپراتوری آشوریان، را محاصره و سپس به تصرف خود درآوردند. نبوپلسر، شاه بابل، و هووخشتره همدیگر را در آشور ملاقات کردند و پیمان اتحاد بستند (خط‌های ۲۴–۳۰). نوشته سپس در متنی که امروزه اندکی از آن باقی مانده‌است، به محاصرهٔ نینوا، پایتخت آشور، توسط ارتش‌های بابل و ماد می‌پردازد. پس از سه ماه، در سال ۶۱۲ پیش از میلاد، نینوا به تصرف درآمد و هووخشتره به خانه بازگشت (خط‌های ۳۸–۵۲). در این متن که حاوی گزارش تسخیر آشور و اتحاد هووخشتره با نبوپلسر است، از مادها به‌عنوان اولین متحد بابلی‌ها نام برده شده‌است؛ با این حال در جای دیگر از «سپاهیان ماد» نیز یاد شده‌است. به‌طور خاص، این رویدادنامه از هووخشتره با عنوان «شاهِ سپاهیانِ ماد» یاد می‌کند.[۷]

پیامبران یهودی، ناحوم و حبقوق، که تقریباً هم‌زمان بوده‌اند و در سدهٔ هفتم پیش از میلاد می‌زیستند، سقوط فوری دولت آشور را شرح می‌دهند. کتاب ناحوم سقوط نینوا را گزارش کرده‌است و کتاب حبقوق دربارهٔ تسخیر آشور توسط مادها سخن می‌گوید. احتمالاً پیش‌گویی‌های هر دو کتاب به زمانی که دولت آشور هنوز پابرجا بوده تعلق دارند، ولی آن‌ها در دوره‌ای بوده‌اند که سرانجام مصیبت‌بار دولت آشور، آشکار به نظر می‌رسید.[۸]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

نام هووخشتره در فارسی باستان به صورت هووَخْشَتَرَه (𐎢𐎺𐎧𐏁𐎫𐎼)[پ ۱] آمده‌است.[۹] در اکدی به شیوه‌های mÚ-ak-sa-tar, mUk-sa-tar و mÚ-ma-ku-iš-tar ثبت شده و در عیلامی به صورت‌های Ma-ki-iš-tur-ri و Ma-ak-iš-tar-ra (که در آن -m- به صورت -w- خوانده می‌شود) آمده‌است. این نام در زبان فریگی باستان به شکل Ksuwaksaros خوانده می‌شده‌است.[۱۰] ریشهٔ این واژه مبهم است.[۱۱] برخی هوخشتره را آمیزه ای از دو واژه پارسی باستان هو (خوب) و خشثره (شهریار) می‌دانند که در کل به معنی «پادشاه خوب» است. برخی نیز آن را برگرفته از فعل نیاایرانی *Haxš به معنی «نشانه‌گرفتن» می‌دانند و هووخشتره را «خوش‌نشانه»، یعنی کسی که می‌تواند خوب نشانه‌گیری کند، معنا کرده‌اند.[۱۲]

در سنگ‌نوشتهٔ بابلی نبوپلسر، در هنگام سقوط آشور به هووخشتره تحت نام «مو-ما-کیشتار شار اومان-مان-دا» اشاره شده‌است. احتمالاً در این سنگ‌نوشته هر جا از «شاه اومان-مان-دا» (لفظ قدیمی زبان اکدی برای نامیدن مردمان شمالی) یا «شاه ماد» نام برده‌شده، مقصود هووخشتره است. مترادف بودن این دو لقب توسط فرانسوا تورو-دانگن، در مورد نامه‌ای در مورد شرکت مادی‌ها در بابل هنگام محاصرهٔ کران (حرّان امروزه) کمی بعد از سقوط نینوا در سال ۶۱۲ پیش از میلاد، نشان داده‌شده‌است.[۱۳]

تبار و خانواده[ویرایش]

به گفتهٔ هرودوت، هووخشتره نوهٔ دیاکو و فرزند فرورتیش بود.[۱۴] دربارهٔ نام پدر هووخشتره اختلاف‌نظرهایی در میان پژوهشگران وجود دارد؛ جورج کامرون عقیده دارد که نام دومین شاه ماد، پدر هووخشتره، می‌بایست خشتریته بوده باشد.[۱۵] همسر هووخشتره، دختر (و یا نوهٔ) نبوپلسر پادشاه بابل بود[۱۶] اما مشخص نیست که این شاهدخت، یگانه همسر وی بوده‌باشد. پسر وی ایشتوویگو نام داشت که آخرین پادشاه ماد بود.[۱۷][۱۸] امیتیس دختر یا نوهٔ هووخشتره (دختر ایشتوویگو) بود که بعد از سقوط آشور در سال ۶۱۴ پیش از میلاد ازدواجی سیاسی بین وی و بخت‌نصر دوم، پسر نبوپلسر، جهت مستحکم‌تر کردن اتحاد بابل و ماد صورت گرفت.[۱۹][۲۰] بعدها و در سال ۵۸۵ پیش از میلاد هم ازدواجی سیاسی دیگری بین ایشتوویگو پسر هووخشتره و آریانیا دختر پادشاه لیدیه صورت گرفت.[۲۱][۲۲]

فرورتیش پدر
فرماندار قبیله‌ای
دیاکو
شاه ماد
فرورتیش
شاه ماد
دختر نبوپولاسار
شاهدخت بابلی
هووخشتره
شاه ماد
هـمـسـر اول
(؟)
آمیتیس
شاهدخت مادی
ایشتوویگو
شاه ماد

وضعیت ماد پیش از هووخشتره[ویرایش]

ماد پیش از تأسیس پادشاهی[ویرایش]

نقشهٔ پادشاهی ماد و دیگر قدرت‌های محلی در حدود سال ۶۰۰ پیش از میلاد.

در پایان هزارهٔ دوم پیش از میلاد، قبیله‌های مادی، استقرار در قلمروی غرب ایران که بعدها سرزمین ماد را آغاز کردند. بعدها، در سده‌های نهم و هشتم پیش از میلاد، قدرت مادها تا حد زیادی افزایش یافت و نقش آن‌ها برجسته شد و سرانجام در سدهٔ هفتم پیش از میلاد، سرتاسر غرب ایران و برخی از مناطق نزدیک آن به مادها تعلق یافت؛ بنابراین، مرزهای ماد در طول چند صد سال، به‌تدریج و رفته‌رفته تغییر کرد؛ با این حال، گسترهٔ جغرافیایی دقیق ماد برای ما ناشناخته باقی مانده‌است.[۲۳]

در دورهٔ نخستین پادشاهی ماد، مرزهای غربی شاهک‌نشین‌های ماد که از یکدیگر مستقل بودند، از مرزهای غربی دشت همدان فراتر نمی‌رفتند. اطلاعات ما دربارهٔ حدود شمالی و شرقی ماد بسیار اندک است. با این حال، سرزمین اصلی ماد، آن‌گونه که آشوری‌ها از اواخر سدهٔ نهم پیش از میلاد تا آغاز سدهٔ هفتم پیش از میلاد آن را می‌شناختند، از سوی شمال به گیزیل بوندا محدود می‌شد که گیزیل بوندا در محدوده قافلان‌کوه در شمال دشت همدان قرار داشت؛ از سوی غرب و شمال غرب نیز محدودهٔ آن از دشت همدان فراتر نمی‌رفت و به کوه‌های زاگرس محدود می‌شد، به‌جز در جنوب غربی که مادها تا دره‌های زاگرس را در اختیار داشتند و این مرز در دامنهٔ کوه‌های گرین واقع شده‌بود و ماد را از الیپی، پادشاهی‌ای در نواحی پیشه‌کوه به سمت جنوب کرمانشاه، جدا می‌کرد. از سوی جنوب نیز مرز ماد به منطقهٔ عیلامی سیماشکی محدود می‌شد که امروزه با درهٔ خرم‌آباد تطبیق داده می‌شود.[۲۴]

ماد در زمان تأسیس پادشاهی[ویرایش]

آنچه از متون آشوری - که اسنادی معاصر با دوران مادها هستند - برمی‌آید، آن است که مادها از سدهٔ نهم تا هفتم پ.م. نتوانسته بودند چنان پیش‌رفتی بیابند که سبب هم‌گرایی و اتحاد و سازمان‌یافتگی قبایل و طوایف پراکندهٔ ماد بر محور یک رهبر و فرمان‌روای برتر و واحد - که بتوان وی را پادشاه کل سرزمین‌های مادنشین نامید. پادشاهان آشور در ضمن لشکرکشی‌های پُرشمار خود به قلمرو سکونت مادها، همواره با شمار فراوانی از «شاهان محلی» روبه‌رو بوده‌اند و نه یک پادشاه واحد حاکم بر کل سرزمین‌های مادنشین.[۲۵] دیاکو، نخستین شاه ماد، در آغاز دولت ضعیف و کوچک و تازه‌تأسیس خود را تحت حمایت ماننا که در آن زمان قدرت زیادی داشت، قرار داد؛ ولی بعد کوشید کاملاً مستقل گردد و بدین منظور با اورارتو عقد اتحاد بست. منبع آشوری نیز در وقایع سال ۷۱۵ پیش از میلاد، دیاکو را «حاکمی از جانب ماننا» می‌خواند.[۲۶] سارگون دوم شاه آشور در سال ۷۱۵ پیش از میلاد، متوجه شد که دیاکو با روسای اول، شاه اورارتو، متحد شده‌است. او دیاکو را زیر نظر گرفت و در طی جنگ خود با منائیان وارد ماد شد تا چنان‌که مدعی بود، به «هرج‌ومرج» آن‌جا پایان دهد. وی در آن‌جا توانست دیاکو را اسیر کند ولی برخلاف عادت همیشگی آشوریان، جانش را به او بخشید و دیاکو را به‌همراه قبیله‌اش به حمات تبعید کرد.[۲۷][۲۸][۲۹] وی چندسالی در اسارت سارگون دوم بود و مادها به‌عنوان فرمان‌برداران و باج‌گذاران آشور، دچار فقر و از هم‌پاشیدگی شدند و آشوریان، دیاکو را به‌عنوان کسی که همیشه مطیع آشور باقی بماند و خراج خود را به‌طور مرتب به دربار آشور بپردازد و از جهات دیگر حتی از نظر تأمین نیروی نظامی برای آشوریان به‌هنگام درگیرشدن آشور در جنگ متعهد شود، آزاد کردند و سپس او به‌عنوان رهبر قطعی و احتمالاً پادشاه مادها برگزیده‌شد.[۳۰]

فرورتیش فرزند دیاکو، که به‌همراه دیاکو و خانواده‌اش به آشور تبعید شده‌بود، به‌احتمال قوی در خاک آشور تربیت شد. بعدها وی خداوند ده ایالت بیت کاری در ناحیهٔ همدان کنونی، به مرکزیت کار-کشی شد. گمان می‌رود آشوریان خود از روی عمد وی را به این مقام منصوب کرده‌باشند تا اولاً وی را از جایی که نفوذ و ریشهٔ محلی داشته‌است دور کرده‌باشند، ثانیاً بر این باور بودند که فرورتیش که دست‌پرورده و دست‌نشاندهٔ خودشان است — مانند سایر پیشوایان، شاهکان و شاهان دست‌نشانده — در ادامه سیاست‌هایی را دنبال خواهد کرد که به نفع آشوریان باشد.[۳۱] فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده‌بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور اعلان جنگ داد. برای این کار ابتدا پارس‌ها را تحت انقیاد خود درآورد و سپس با جلب یاری خداوندان پیشین‌ده، دو ایالت مجاور خود، شورشی را علیه آشور ترتیب داد. شورش به‌سرعت گسترش یافت و آشوریان قسمت اعظم سرزمین ماد را که در تصرف خود داشتند، از دست دادند. با مذاکرات آشور با سکاها — که متحد مادها در این قیام بودند — و خروج آن‌ها از اتحاد با مادها به نفع آشوریان، جریان شورش ناتمام ماند.[۳۲]

از آن تاریخ به بعد در منابع تاریخی ایالت‌های بیت کاری، مادای و ساپاردا، از پادشاهی مستقل ماد یاد می‌شود و در منابع آشور هم نام پادشاهی ماد به‌عنوان یک کشور مستقل ذکر شده‌است.[۳۳] موفقیت شورش فرورتیش و تأسیس دولت واحد توسط وی تنها می‌توانست بر اثر هواداری و پشتیبانی مردم عادی و تودهٔ قوم آزاد ماد از نهضت وی بوده‌باشد و نشان‌دهندهٔ این واقعیت است که فرورتیش و شاهان ماد به توده‌های وسیع مردم آزاد ماد متکی بوده‌اند.[۳۴] پادشاهی ماد در زمان فرورتیش هنوز صورت یکپارچه‌ای به خود نگرفته‌بود و هنوز آن کشور مادی که در مرزهای خود مستقر شده‌باشد — به‌طوری‌که منابع باستانی در نظر دارند — نبوده‌است. تعیین وسعت پادشاهی ماد در این دوران بسیار مشکل است.[۳۵] مرز غربی ماد احتمالاً در مغرب خط میانه-همدان بوده‌است. تعیین سایر مرزها دشوارتر است، به‌عنوان مثال معلوم نیست در آن زمان دولت الیپی جزء ماد بوده یا مستقل بوده‌است.[۳۶] منابع آشوری نیز برای نخستین بار در سال ۶۷۳ پیش از میلاد از پادشاهی مستقل ماد یاد می‌کنند.[۳۷]

پیرامون سال ۶۵۲ و ۶۵۳ قبل از میلاد، امپراتوری آشور درگیر یک کشمکش داخلی و بزرگ‌ترین بحران سیاسی تاریخی خود شد. فرورتیش نیز فرصت را برای حملهٔ مجدد به آشور مناسب دید.[۳۸][۳۹] او در اتحاد با پارس‌ها و کیمری‌ها در سال ۶۵۳ پیش از میلاد وارد جنگ با آشور شد و به شهر نینوا، پایتخت حکومت آشور، حمله کرد و ظاهراً در ابتدا پیروزی‌های ضعیفی نیز بدست آورده بود ولی در نبرد دیگری کشته‌شد.[۴۰] دیاکونوف احتمال می‌دهد که شکست فرورتیش کار خود آشوریان نبوده، بلکه می‌بایستی به یاری سکاها، که متحد آشور بوده‌اند، صورت گرفته‌باشد.[۴۱]

سلطنت اورارتو که در اطراف دریاچهٔ ارومیه و دریاچهٔ وان، و بلندی‌های ارمنستان قرار داشت، بعد از سال‌ها جنگ و رقابت با آشور و بعد از حملهٔ کیمری‌ها، در اثر حملهٔ قوم ایرانی اسکیت‌های اشکودا در سدهٔ ششم پیش از میلاد، از بین رفت و باقی‌ماندهٔ آن، به انقیاد پادشاهی ماد درآمد. پس از سقوط اورارتو در دههٔ ۶۴۰ پیش از میلاد، مادها تسخیر پارس را آغاز کردند. اما بنا به گفتهٔ هرودوت، که ظاهراً هیچ چیزی دربارهٔ اورارتو و عیلام نمی‌دانست، پارس در زمرهٔ نخستین جایی بود که مادها به آن حمله کردند. این اتفاق می‌توانست تنها اندکی پس از حدود سال ۶۴۱ پیش از میلاد رخ دهد؛ یعنی هنگامی که کوروش یکم، شاهزادهٔ پارسی انشان، به خراج‌گزار آشوریان تبدیل شد و پس از پیروزی آشوریان بر عیلام هدایایی را به‌همراه پسرش به‌عنوان گروگان برای آشوربانیپال فرستاد. فرورتیش همهٔ قبایل مادی را به یک دولت متحد به پایتختی هگمتانه متحد کرد. رویدادهای بعدی تاریخ ماد از منابع بابلی شناخته شده‌اند و چندین قسمت از آن‌ها توسط هرودوت تشریح شده‌است.[۴۲]

دوران پادشاهی[ویرایش]

دوران پادشاهی هووخشتره مورد مناقشه و اختلاف نظر پژوهشگران است. به گفتهٔ هرودوت، سلسلهٔ مادها شامل چهار شاه بود که به یک خانواده تعلق داشتند و به مدت ۱۵۰ سال فرمانروایی کردند. به قضاوت هرودوت، شاهان ماد به ترتیبِ سال‌های زیر فرمانروایی کردند: [۴۳]

شاه مدت پادشاهی سال‌های پادشاهی
دیاکو ۵۳ سال حدود ۷۰۰ تا ۶۴۷ پیش از میلاد
فرورتیش ۲۲ سال حدود ۶۴۷ تا ۶۲۵ پیش از میلاد
هووخشتره ۴۰ سال حدود ۶۲۵ تا ۵۸۵ پیش از میلاد
ایشتوویگو ۳۵ سال حدود ۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد

بنا بر ادعای هرودوت، که می‌گوید سلطهٔ سکاها بر ماد تا پیش از سقوط نینوا در سال ۶۱۲ پیش از میلاد، حدود بیست‌وهشت سال به طول انجامید؛ پژوهشگران آغاز گاه‌نگاری مادها را تا سال ۷۲۸ پیش از میلاد به عقب می‌بردند. این کار به آن‌ها اجازه می‌دهد تا فرورتیش، دومین شاه ماد را با خشتریته، رهبر شورش مادها علیه آشوریان در سال ۶۷۲ پیش از میلاد تطبیق دهند و آن‌ها را یکی بدانند.[۴۴]

اگر آغاز پادشاهی دیاکو را تا سال ۷۲۸ پیش از میلاد عقب ببریم، سپس از این طریق می‌توانیم گاه‌نگاری قطعی و کاملی از این سلسله ارائه دهیم:

شاه مدت پادشاهی سال‌های پادشاهی
دیاکو ۵۳ سال حدود ۷۲۸ تا ۶۷۵ پیش از میلاد
فرورتیش ۲۲ سال حدود ۶۷۵ تا ۶۵۳ پیش از میلاد
سلطهٔ سکاها ۲۸ سال حدود ۶۵۳ تا ۶۲۵ پیش از میلاد
هووخشتره ۴۰ سال حدود ۶۲۵ تا ۵۸۵ پیش از میلاد
ایشتوویگو ۳۵ سال حدود ۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد

این گاه‌نگاری پس از آنکه رنه لابا در تعدادی از نسخه‌های تاریخ هرودوت، ۲۸ سال سلطهٔ سکاها در دوران فرمانروایی هووخشتره را نشان داد، توسط پژوهشگران رد شد و در نتیجه از نظر ترتیب تاریخی فرورتیش نمی‌تواند همان خشتریته، که منابع آشوری از آن یاد می‌کنند، باشد. ادوین گرانتوسکی معتقد است که این مشکل را می‌توان با استفاده از منابع میخی حل کرد، که شورش مادی‌ها علیه آشور را در حدود سال ۶۷۲ پیش از میلاد و پایان سلطنت مادها را در ۵۵۰ پیش از میلاد تاریخ‌گذاری کردند. او گاه‌نگاری زیر را پیشنهاد می‌دهد: [۴۵]

شاه مدت پادشاهی سال‌های پادشاهی
دیاکو ۲۲ سال حدود ۶۷۲/۶۷۱ پیش از میلاد تا ۶۴۰ پیش از میلاد
فرورتیش ۲۰ سال حدود ۶۴۰ تا ۶۲۰ پیش از میلاد
سلطهٔ سکاها ۲۰ سال حدود ۶۳۵ تا ۶۱۵ پیش از میلاد
هووخشتره ۳۶ سال حدود ۶۲۰ تا ۵۸۴ پیش از میلاد
ایشتوویگو ۳۴ سال حدود ۵۸۴ تا ۵۵۰ پیش از میلاد

بنابراین، به گفتهٔ گرانتوسکی دودمان مادها به‌مدت حدود ۱۲۰ سال پا بر جا بود؛ دیاکو استیلا و فرمانروایی آشوری‌ها را برانداخت و سلسلهٔ ماد را بنیان نهاد. فرورتیش پارس‌ها را تحت انقیاد درآورد. هنگامی که هووخشتره ارتش آشوری‌ها را در سال ۶۱۲ پیش از میلاد شکست داد، مادها سلطه بر قفقاز را آغاز کردند و این تسلط به مدت حدود ۶۲ سال ادامه داشت. همان‌طور که سکاها بر ماد و دیگر سرزمین‌ها تسلط داشتند، گفتهٔ هرودوت ویژگی افسانه‌ای دارد و قابل اعتماد نیست، چرا که با تاریخ واقعی مادها و دیگر کشورهای شرق نزدیک باستان در سدهٔ هفتم پیش از میلاد سازگاری ندارد.[۴۶]

بر اساس دیگر گزارش‌های هرودوت، مادها به مدت ۱۲۸ سال بر تمام آسیای علیا سلطه داشتند. در این صورت، از آن‌جایی که سلسلهٔ مادها تا سال ۵۵۰ پیش از میلاد پا بر جا بود، آغاز سلطنت آن‌ها نیز باید در سال ۶۷۸ پیش از میلاد تاریخ‌گذاری شود که این تاریخ، تنها چند سال پیش از شورش آن‌ها علیه آشور است. رابرت درو توجه کرده‌است که رقم ذکرشدهٔ هرودت قابل اعتماد نیست، چرا که بر اساس گفتهٔ خود هرودوت، هووخشتره فرزند فرورتیش بود که در آسیای علیا تا شرق رود هالیس (قزل‌ایرماق کنونی در آسیای صغیر) را تصرف کرده‌بود. این اتفاق نمی‌توانست زودتر از سال ۶۲۵ پیش از میلاد روی داده‌باشد. اما ممکن است که بتوان تناقض آشکار بین این دو گزارش هرودوت را با یکدیگر تطبیق داد.[۴۷]

همان‌طور که پیش‌تر جورج راولینسون نیز مشاهده کرد، ممکن است که هرودوت، دو رقم ۲۲ و ۵۳ سال را پیش‌وپس ذکر کرده‌باشد زیرا که منابع روایت‌های او به‌ترتیب دیاکو و فرورتیش را چنین مشخص کرده‌بودند. راولینسون چنین مطرح کرده‌است که فرورتیش به‌مدت ۵۳ سال و دیاکو به‌مدت ۲۲ سال فرمانروایی کرده‌اند. با این تغییر در جدول نخست، بالا، تاریخ ۶۷۸ تا ۶۲۵ پیش از میلاد را برای فرمانروایی فرورتیش به‌دست می‌آوریم؛ بنابراین، بر اساس پیشنهاد راولینسون، مجموع پادشاهی سه شاه ماد پس از دیاکو (۵۳+۴۰+۳۵) می‌تواند همان ۱۲۸ سالی باشد که هرودوت در کتابش (جلد ۱، صفحه ۱۳۰) گفته‌بود. دربارهٔ هووخشتره، وی در ائتلاف با بابلی‌ها توانست آشور را فتح کند و حاکمیت خود را بر آسیا فراتر از رود هالیس برقرار کند. ایشتوویگو نیز آخرین شاه دودمان مادها بود؛ بنابراین، فرمانروایی پادشاهان ماد را می‌توان به شرح زیر ارائه داد: [۴۸]

شاه مدت پادشاهی سال‌های پادشاهی
دیاکو ۲۲ سال حدود ۷۰۰ تا ۶۷۸ پیش از میلاد
فرورتیش ۵۳ سال حدود ۶۷۸ تا ۶۲۵ پیش از میلاد
هووخشتره ۴۰ سال حدود ۶۲۵ تا ۵۸۵ پیش از میلاد
ایشتوویگو ۳۵ سال حدود ۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد

بیرون راندن سکاها[ویرایش]

طرحی از سربازان سکایی که از روی یک پیاله کشیده شده‌است.

هرودوت می‌گوید که سکاها پس از حمله به آناتولی و احتمالاً شمال ایران، نوعی حکومت پادشاهی در محدودهٔ دریاچهٔ ارومیه یا شاید شمال آن بنیان نهادند؛ اما هووخشتره، رهبران سکاها را به یک میهمانی دعوت کرد و آنان را کُشت. بازماندگان سکاها به آسیای صغیر گریختند و از این رو بود که هووخشتره با الیاتس، شاه لیدیه، به جنگ پرداخت.[۴۹] دیاکونوف نیز در کتاب تاریخ ماد عقیده دارد، مرگ فرورتیش پدر هووخشتره و شکست مادی‌ها (حدوداً بین ۶۴۰ تا ۶۲۵ پیش از میلاد)، منجر به استقرار فرمانروایی سکاها در ماد شد و سکاها علی‌رغم قتل و غارتی که در کشورهای مغلوب خود، از جمله ماد می‌کردند، نتوانستند یک امپراتوری واقعی تشکیل بدهند و پایه‌های حکومت خود را در آن کشورها مستحکم کنند. پادشاهی ماد هم در این دوران به حیات خود ادامه داد و سکاها نتوانستند اساس دولت ماد را تخریب کنند و قدرت مادها بعد از پایان فرمانروایی سکاها کم‌تر از گذشته نبود. قدرت‌گرفتن سریع دولت ماد در زمان هووخشتره هم این ادعا را ثابت می‌کند و ظاهراً مادها در این دوران تنها خراج سنگینی به سکاها می‌پرداختند.[۵۰][۵۱] سرانجام هووخشتره در حدود سال ۶۲۵ پیش از میلاد نبرد خود را علیه سکاها شروع کرد و توانست به ۲۸ سال فرمانروایی آن‌ها بر ماد خاتمه دهد.[۵۲] در این زمینه هرودوت می‌نویسد «هووخشتره و مادها، آن‌ها را به جشنی دعوت کرده و مست‌شان کردند و همه را از دم تیغ گذراندند و بدین‌طریق سلطنت خود را نجات دادند و آنچه را پیش‌تر داشتند، به تصرف درآوردند».[۵۳][۵۴]

البته هرودوت در شرح شرایط سکاها و مادی‌ها و برخورد آن‌ها مطالبی بیان کرده که اشتباه است. وی می‌نویسد: «… هووخشتره نینوا را محاصره کرد، لشکر بزرگی از سکاها به فرماندهی مادیا فرزند پارتاتوآ سررسیدند… سکاها (ماد را) متصرف شدند.» این گزارش با شواهد به‌دست‌آمده از منابع شرقی در تضاد است و احتمالاً برپایهٔ خطایی دیگر پیش‌آمده‌است: ممکن است سکاها به رهبری مادیس، به عنوان متحد آشوری‌ها، در جریان جنگی با پدر سیاخارس به پیروزی دست‌یافته‌باشند. برای اینکه بپذیریم پروتتیس (پارتاتوای آشوری) پدر مادیس، در جنگ ماد و آشور در دههٔ ۶۷۰ پیش از میلاد شرکت داشته‌است و بعدها سکاها با آشور متحد شده‌اند، چند دلیل وجود دارد. برای نمونه، در جریان جنگ با بابل در دههٔ ۶۵۰ پیش از میلاد، در منابع آشوری در این جنگ از مادها با عنوان «گوتیوم» یاد شده‌است، که نامی کهن برای اشاره به بومیان سرزمین‌های شرق بین‌النهرین است. استفاده از چنین نام کهنی برای پادشاهی‌های هم‌عصر آشور، مانند «مگان» برای مصر و «ملوها» برای اتیوپی، گواهی بهتری است. به چیرگی آشوری‌ها بر گوتیوم اشاره نشده‌است؛ اما ممکن است این دستاورد توسط متحدان سکایی‌شان به‌دست آمده‌باشد.[۵۵]

آنچه که هرودوت بیان کرده نه در دورهٔ هووخشتره بلکه در دورهٔ فرورتیش یا بلافاصله بعد از کشته‌شدن وی رخ داده‌است. اگر این گفتهٔ هرودوت را بپذیریم و فرض کنیم هووخشتره پس از مرگ پدرش فرورتیش (در سال ۶۲۳ پیش از میلاد) به حکومت رسیده‌باشد، باید تاریخ تولد وی را در حدود سال ۶۷۵ پیش از میلاد بدانیم (در غیر این صورت امکان سرکردگی وی برای جنگ با آشور وجود نداشت)، در این صورت در اواخر سلطنت خود در سال ۵۸۵ پیش از میلاد نزدیک به ۹۰ سال سن داشته که پذیرش آن دشوار است. علاوه بر این باید فرض کنیم مادی‌ها بزرگ‌ترین اقدام تاریخ خود یعنی نابودی دولت آشور را زمانی که خود تحت انقیاد سکاها بوده‌اند، انجام داده‌اند که این علاوه بر آن‌که از نظر منطقی غیرمحتمل است با منابع و اطلاعاتی که تاریخ گد، بروس، کتسیاس و حتی خود هرودت در اختیار گذاشته‌اند متناقض است.[۵۶][۵۷][۵۸]

تشکیل ارتش منظم[ویرایش]

هووخشتره هنگامی به قدرت رسید که کشور در وضعیت نامناسبی قرار داشت و از هر سو در محاصرهٔ قبایل بربر کوچ‌نشین قرار داشت، به همین خاطر ابتدا به ساماندهی مجدد ارتش ماد پرداخت.[۵۹] هرودوت در این زمینه می‌نویسد «او برای اولین بار مردمان آسیایی تابع خود را به قسمت‌های نظامی تقسیم کرد و نخستین بار مقررات جنگی برقرار کرد که هر نیزه‌دار و کمان‌دار و سوار جدا باشد. پیش از آن بدون تفاوت و با هم درآمیخته بودند.» پیش از هووخشتره سپاهیان ماد به صورت افواج نامنظم قبیله‌ای بودند که در آن افراد با استفاده از استعداد نظامی خود و سلاح‌های گوناگونی که در دست داشتند در جنگ‌ها شرکت می‌کردند. هووخشتره ارتش ماد را به یگان‌های راهبردی و تاکتیکی تقسیم کرد و لشکریان را از روی نوع سلاح سازمان داد. تقسیمات جدید نه بر مبنای روابط قبیله‌ای افراد بلکه بر اساس نیاز نظامی دولت بود. بدین ترتیب هووخشتره توانست اولین ارتش منظم را در تاریخ ماد ایجاد کند.[۶۰][۶۱]

پیش از این مادها در زمان فرورتیش وسایل و فن محاصره کردن قلعه‌ها را در اختیار داشتند و دارای منصب مهندسی نظامی شدند. آن‌ها همچنین در زمان فرمانروایی سکاها با فنون و تاکتیک و استراتژی نظامی آن‌ها آشنا شده بودند و هنر تیراندازی با کمان را هم از آن‌ها یادگرفتند. بدین ترتیب ساختار ارتش ماد به هیچ وجه از ارتش آشور عقب نبود و به علاوه روحیهٔ جنگی آن‌ها به مراتب از آشوریان بهتر بود.[۶۲][۶۳]

هووخشتره با تکیه بر این ارتش توانست بر سکاها غلبه کند و به نظر می‌رسد توانست بخش بزرگی از سرزمین‌هایی را که پیش‌تر متعلق به سکاها بود، به دست بگیرد. با این پیروزی مادها از وابستگی به سکاها رهایی یافتند و تبدیل به یکی از مهم‌ترین قطب‌های سیاسی شرق باستان شدند. پس از آن بخشی از سکاها نیز به ارتش ماد پیوستند.[۶۴] همچنین بیش‌تر فتوحاتی را که هرودوت به فرورتیش نسب داده‌است، باید به نخستین سال‌های حکومت هووخشتره و پس از بیرون راندن سکاها (۶۲۵ تا ۶۱۵ پ. م) مربوط دانست از آن جمله امر انقیاد قبایل مجاور همچون پارس‌ها و فتح ایالت‌های مختلف مرکز و مشرق ایران.[۶۵]

جنگ با آشوریان[ویرایش]

نقشهٔ امپراتوری آشور در خلال جنگ‌های آشور-بابل (۶۲۷–۶۰۹ پ. م)

اتحاد با بابل و فتح ماننا[ویرایش]

در دهه‌های دوم و سوم قرن هفتم پیش از میلاد شرایط آشوریان رو به وخامت گرایید. در سال ۶۲۶ پیش از میلاد کلدانیان قیام کردند و بابل را تصرف کردند و در آن دولت جدیدی تشکیل دادند که از آن با نام امپراتوری بابل نو یاد می‌شود. نبوپلسر، پادشاه کلدانی بابل، از شرایط دشوار آشور استفاده کرد و با هووخشتره علیه آشوریان متحد شد.[۶۶]

در بهار سال ۶۱۶ پیش از میلاد نبوپلسر توانست لشکریان آشور را به همراه ماننائیان، که متحد آشور بودند، در نبردی در کابلین[پ ۲] (کمی پایین‌تر از محل برخورد رود فرات و خابور) شکست دهد و سران آشور و ماننا را به اسارت بگیرد و این می‌توانست فرصت خوبی برای هووخشتره باشد تا به نبرد با ماننایی‌ها در ۶۱۵ پیش از میلاد بپردازد، چیزی که می‌توانست او را به مرزهای آشور که همان‌گاه نیز از دیگر سو توسط بابلی‌ها مورد حمله قرار گرفته بود، نزدیک کند. هووخشتره هم از فرصت به دست آمده‌ استفاده کرد و خاک ماننا را که بدون دفاع مانده بود (احتمالاً در سال‌های ۶۱۵–۶۱۶ پیش از میلاد) به امپراتوری ماد ملحق کرد. به این ترتیب هووخشتره به طرفداری از بابل وارد جنگ علیه آشور شد و بعدها حتی رهبری آن را هم بر عهده گرفت.[۶۷][۶۸]

فتح آشور[ویرایش]

در ماه اکتبر-نوامبر سال ۶۱۴ پیش از میلاد، مادی‌ها ایالت آراپخا[پ ۳] (کرکوک کنونی) را که صحنهٔ نبرد میان آشوریان و کلدانیان بود و پادشاه آشور آن را از دست داده بود، تصرف کردند.[۶۹][۷۰] سپس به شهر تربیش[پ ۴] (در شمال نینوا) رسیدند و آن را تسخیر کردند و سرانجام با عبور از دجله به آشور، پایتخت باستانی آشوریان، یورش بردند و در اواخر تابستان سال ۶۱۴ پیش از میلاد آن را به تصرف خود درآوردند. اعیان آشور کشته شدند و ثروت‌ها و غنایم بسیاری که آشوریان در طی چندین قرن غارت اقوام آسیای غربی گرد آورده بودند به دست فاتحان افتاد.[۷۱][۷۲]

نمایی ساده از نینوای باستان به همراه موقعیت حصار و دروازه‌های شهر

نبوپلسر، پادشاه بابل، برای مشارکت در تسخیر آشور تأخیر زیادی کرد و بدین ترتیب مادها به تنهایی و بدون کمک بابلیان آشور را فتح کردند و توانستند انتقام سختی از دشمن قدیمی خود بگیرند. پس از آن هووخشتره و نبوپلسر در ویرانه‌های آشور و در اردوگاه مادی‌ها یکدیگر را ملاقات کردند و به‌طور رسمی با یکدیگر «پیمان دوستی و اتحاد» بستند. هووخشتره با دختر (و یا نوه) نبوپلسر ازدواج کرد و بدین ترتیب پایه‌های این اتحاد را با ازدواج سیاسی مستحکم‌تر کردند.[۷۳][۷۴][۷۵]

فتح نینوا و سقوط پادشاهی آشور[ویرایش]

در سال ۶۱۲ پیش از میلاد، نیروهای ماد و بابل به هم ملحق شدند تا به نینوا حمله کنند. شهر به مدت سه ماه محاصره شد و در این فاصله، بین محاصره‌کنندگان و محاصره‌شوندگان سه نبرد عمده صورت گرفت. سرانجام در ماه اوت سال ۶۱۲ پیش از میلاد متحدان از طریق ایجاد سیل مصنوعی و خراب کردن حصار گلین شهر وارد نینوا شدند. در همان روز ورود متحدان به نینوا، سین-شر-ایشکون، پادشاه آشور، خود را در میان شعله‌های آتش کاخ خود انداخت و به زندگی خود پایان داد. متحدان شهر نینوا را تصرف و تا بیخ و بن ویران کردند.[۷۶][۷۷] سهم عمدهٔ این پیروزی و سقوط شهر را مادی‌ها بر عهده داشتند.[۷۸]

بخشی از ارتش آشور به رهبری آشوراوبالیت توانستند هنگام حمله به نینوا، از شهر بیرون بروند و در حرّان پنهان شوند. در سال ۶۱۰ پیش از میلاد نیروهای مادی به لشکریان بابل پیوستند و به سمت حران حرکت کردند. آشوراوبالیت به دژ کارکمیش[پ ۵] پناه برد و حران تسخیر شد. بعدها آشوراوبالیت با یاری قوای کمکی در سال ۶۰۹ پیش از میلاد دوباره حمله‌ای دیگر به حران ترتیب داد؛ اما نیروهای اصلی نبوپلسر به کمک بابلیان حران آمدند. آشوراوبالیت ظاهراً از اورارتو یاری طلبید ولی در همان زمان مادی‌ها به اورارتو حمله کردند و به پایتخت آن توشپا رسیدند و آن دولت را مطیع خود کردند. آشوریان به ناچار به کارکمیش پناه بردند. سرانجام در سال ۶۰۵ پیش از میلاد لشکریان بابل کارکمیش را محاصره و تسخیر کردند و بدین ترتیب عمر بقایای پادشاهی آشور هم پایان یافت.[۷۹][۸۰][۸۱]

جنگ با لیدیه و مرگ[ویرایش]

موقعیت لیدیه و مرز آن با پادشاهی ماد.

هووخشتره پس از فتوحات و پیروزی‌های فراوان و مطیع کردن کشورهای بسیار این بار متوجه غرب ثروتمند و لیدیه و شهرهای تجاری یونان شد. دلیل آن هم توسعهٔ بیش‌تر امپراتوری تحت فرمان خود و گسترش ارتباطات تجاری با غرب و شرق بود. در سال ۵۹۰ پیش از میلاد دو قدرت بزرگ ماد و لیدیه وارد جنگ با یکدیگر شدند. علت این جنگ ظاهراً فرار سکاها به لیدیه و امتناع پادشاه لیدیه از استرداد آن‌ها به هووخشتره بود. لیدی‌ها در این جنگ از چند نظر بر مادی‌ها برتری داشتند؛ مادها از سرزمین خود دور بودند در حالی که لیدی‌ها در سرزمین خود می‌جنگیدند و در سپاه خود شماری از یونانیان را اجیر کرده بودند که در فنون جنگی بسیار ماهر بودند و همچنین دارای سواره‌نظام ورزیده‌تری بودند. جنگ میان لیدی‌ها و مادی‌ها بیش از پنج سال طول کشید و در طی آن پیروزی گاهی نصیب مادها و گاهی نصیب دیگری می‌شد.[۸۲][۸۳][۸۴]

با این حال مادها توانستند سپاهیان آلیات را دفع کنند و آنان را به سمت مغرب عقب برانند؛ اما به خاطر خستگی جنگاواران ماد، ناشی از جنگ‌های طاقت‌فرسای اخیر، موفقیتی قطعی به دست نیاوردند. تا این‌که در جریان نبرد هالیس، خورشیدگرفتگی کاملی شکل گرفت که موجب هراس طرفین جنگ و دست کشیدنشان از جنگ شد.[۸۵] نظرات متفاوتی در مورد تاریخ وقوع این خورشید گرفتگی وجود دارد. برخی آن را به سال ۶۱۰ پیش از میلاد، برخی دیگر به سال ۵۹۷ و گروهی نیز آن را به دوران حکومت ایشتوویگو نسبت می‌دهند اما موازین علمی و بررسی‌های امروزی نشان می‌دهد چنین خورشیدگرفتگی‌ای که در محدودهٔ بین جنگ ماد و لیدیه قابل رؤیت بوده‌است، در ۲۸ مه سال ۵۸۵ پیش از میلاد رخ داده‌است. تالس فیلسوف یونانی هم وقوع این خورشیدگرفتگی را پیش‌بینی کرده بود.[۸۶][۸۷][۸۸]

بعد از این حادثه پیمان صلحی با وساطت بابل و کیلیکیه میان لیدیه و ماد منعقد شد و مرز میان ماد و لیدیه امتداد رود هالیس (قزل‌ایرماق کنونی) تعیین شد.[۸۹] این پیمان با ازدواج ایشتوویگو پسر هووخشتره و آریانیا دختر آلیات مستحکم‌تر شد. هووخشتره هم در همان سال یا سال بعد درگذشت.[۹۰][۹۱][۹۲] وساطت پادشاهان بابل و کیلیکیه برای انعقاد صلح حاکی از ترس آن‌ها از قدرتمندتر شدن و گسترش هرچه بیش‌تر ماد بود تا موازنهٔ قدرت در منطقه حفظ شود، چرا که در صورت ادامه یافتن جنگ، مادی‌ها بر لیدی‌ها چیره می‌شدند.[۹۳]

هرودوت جریان جنگ ماد با لیدیه را به پیش از سقوط نینوا (در سال ۶۱۲ پیش از میلاد) برمی‌گرداند که مسلماً نادرست است زیرا علاوه بر زمان وقوع خورشیدگرفتگی که به بعد از سقوط نینوا برمی‌گردد، حضور پادشاه بابل هم در امر انعقاد صلح مابین طرفین جنگ تنها پس از سقوط نینوا امکان‌پذیر بوده چون قبل از آن بابل استقلالی نداشت تا پادشاه مستقل خود را داشته باشد.[۹۴]

آرامگاه[ویرایش]

نقش‌برجستهٔ سردر گوردخمه قیزقاپان. به‌عقیدهٔ دیاکونوف، فرد سمت راست احتمالاً هووخشتره است.[۹۵]

قزقاپان مقبره‌ای صخره‌ای در استان سلیمانیه در کردستان عراق است که بر طبق گفتهٔ تاریخ‌شناس روس، ایگور دیاکونوف، آرامگاه هووخشتره است. قزقاپان خانه‌ای است با سقف بزرگ پیش‌آمده که پوشش آن از تنهٔ درختان است. در بین ستون‌ها نقوش برجستهٔ نمادهای خدایان دیده می‌شود. یکی از آن‌ها صفحه‌ای دایره‌ای است با هیکلی دارای چهار بال و دیگری صفحه‌ای دایره‌ای با هیکل آدم که هلالی زیر آن قرار دارد که به معنی خورشید و ماه یا اهورامزدا و مهر (میترا) هستند. صفحه‌ای دایره‌ای دیگری هم که ستاره‌ای بر روی آن منقوش است دیده می‌شود که در شرق باستانی نماد ایشتار و سیارهٔ زهره است ولی شاید نماد آناهیتا باشد.[۹۶]

بالای ورودی آرامگاه نقش برجسته‌ای از نیایش در برابر آتشکده قرار دارد. کاهن در سمت چپ قرار دارد و لباس مخصوص مغان را به تن دارد. شاه سمت راست قرار دارد. هر دو صورتشان را بسته‌اند و کمان که نماد پیروزی است در دست دارند.[۹۷]

حدود ماد[ویرایش]

ماد در دوران حکومت هووخشتره از مرزهای جغرافیایی قومی خود فراتر رفت و بسیار گسترش یافت و به بزرگ‌ترین امپراتوری زمان خود تبدیل شد.[۹۸] مرز ماد از سمت مغرب توسط رود هالیس از لیدیه جدا می‌شد. از سمت جنوب غرب هم‌مرز با بابل بود و از طرف شمال هم از رود ارس می‌گذشت. سایر مرزها به درستی روشن نیست. پیش از سقوط نینوا، ماد از طرف جنوب به عیلام — که جزء آشور بود — می‌رسید و از آن‌جا که پس از سقوط آشور دیده نشده که عیلام جزء بابل شده باشد، لذا عیلام هم احتمالاً جزء یا دست‌نشاندهٔ ماد بوده باشد. تعیین حدود شرقی ماد دشوارتر است اما به احتمال قوی تا باختر و آمودریا امتداد داشته و برخی هم آن را به سیردریا می‌رسانند. در مورد گیلان و مازندران هم اختلاف‌نظر وجود دارد.[۹۹][۱۰۰] وسعت شاهنشاهی ماد در زمان هووخشتره به ۳٫۱ میلیون کیلومتر مربع می‌رسید.[۱۰۱]

جانشین[ویرایش]

پس از هووخشتره پسرش ایشتوویگو به حکومت رسید. وی از سال ۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد به‌مدت ۳۵ سال حکومت کرد. ایشتوویگو به قفقاز لشکر کشید و با لیدی‌ها وارد جنگ شد که در نهایت به صلح با کرزوس، پادشاه لیدی منجر شد و باعث ازدواج او با خواهر کرزوس گردید. وی در نبرد با کوروش بزرگ شکست خورد؛ منابع بابلی می‌گویند که ایشتوویگو به کوروش دوم حمله کرد ولی سپاهش بر او شورید و او را دستگیر کرده، به کوروش تحویل دادند. بدین ترتیب حکومت ۱۲۸ ساله پادشاهی ماد پایان یافت و شاهنشاهس هخامنشی بنیان گذاشته شد.[۱۰۲][۱۰۳]

جستارهای وابسته[ویرایش]

یادداشت‌ها[ویرایش]

  1. hUvaxšatara-
  2. Kablin
  3. Arrapxa
  4. Tarbīṣ
  5. Karkamiš

پانویس[ویرایش]

  1. Gershevitch, I.; Fisher, William Bayne; Avery, Peter; Boyle, John Andrew; Frye, Richard Nelson; Yarshater, Ehsan; Jackson, Peter; Melville, Charles Peter; Lockhart, Laurence; Hambly, Gavin (1985). The Cambridge History of Iran (به انگلیسی). Cambridge University Press. p. 139. ISBN 978-0-521-20091-2.
  2. , Cyaxares.
  3. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۹۴.
  4. جعفری دهقی، بازشناسی منابع تاریخ، ۳۴.
  5. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۱۹.
  6. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۸.
  7. Dandamayev, BABYLONIAN CHRONICLES.
  8. Dandamayev, Bible for Median History.
  9. Skjærvø، An Introduction to Old Persian، 25.
  10. Diakonoff, CYAXARES.
  11. Diakonoff, CYAXARES.
  12. Cheung، Etymological Iranian Verb، 170.
  13. Diakonoff, CYAXARES.
  14. Lendering, CYAXARES.
  15. کامرون، ایران در سپیده‌دم تاریخ، ۱۳۴.
  16. Diakonoff, CYAXARES.
  17. Lendering, CYAXARES.
  18. Diakonoff, CYAXARES.
  19. Lendering, CYAXARES.
  20. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۵۶۴.
  21. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۹۵.
  22. Lendering, CYAXARES.
  23. Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
  24. Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
  25. کامرون، ایران در سپیده‌دم تاریخ، ۱۲۴.
  26. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۱۷۰.
  27. هینتس، داریوش و ایرانیان، ۵۵.
  28. هوار، ایران و تمدن ایرانی، ۲۷.
  29. Davis, DEIOCES.
  30. خدادادیان، تاریخ ایران باستان، ۱۸۸.
  31. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۴۷، ۲۵۴ و ۲۵۵.
  32. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۴۷.
  33. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۵۲ و ۲۵۳.
  34. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۵۶.
  35. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۵۷.
  36. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۵۸ و ۲۵۹.
  37. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۵۳.
  38. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۶۴.
  39. زرین‌کوب، تاریخ مردم ایران، ۹۱.
  40. Randa, Handbuch der Weltgeschichte, 278.
  41. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۶۴.
  42. Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
  43. Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
  44. Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
  45. Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
  46. Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
  47. Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
  48. Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
  49. Diakonoff, CYAXARES.
  50. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۶۶.
  51. علیف، پادشاهی ماد، ۳۷۲ و ۳۷۳.
  52. علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۶.
  53. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۶۷.
  54. علیف، پادشاهی ماد، ۴۰۰.
  55. Diakonoff, CYAXARES.
  56. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۶۴، ۲۶۵ و ۲۷۷.
  57. علیف، پادشاهی ماد، ۳۷۲.
  58. زرین‌کوب، تاریخ مردم ایران، ۹۳.
  59. علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۷.
  60. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۷۲ و ۲۷۳.
  61. علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۷.
  62. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۶۶ و ۲۷۳.
  63. علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۷.
  64. علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۷ و ۳۸۸.
  65. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۷۲ و ۲۷۳.
  66. علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۸.
  67. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۷۸ و ۲۷۹.
  68. Diakonoff, CYAXARES.
  69. Diakonoff, CYAXARES.
  70. علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۸.
  71. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۸۰.
  72. Diakonoff, CYAXARES.
  73. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۸۰.
  74. علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۸.
  75. Diakonoff, CYAXARES.
  76. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۸۱ و ۲۸۲.
  77. علیف، پادشاهی ماد، ۳۹۰.
  78. Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
  79. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۸۸، ۲۸۹ و ۲۹۰.
  80. علیف، پادشاهی ماد، ۳۹۲.
  81. Diakonoff, CYAXARES.
  82. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۹۱ و ۲۹۲ و ۲۹۵.
  83. علیف، پادشاهی ماد، ۳۹۵.
  84. پیرنیا، ایران باستان، ۱۹۷ و ۱۹۸.
  85. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۹۵.
  86. علیف، پادشاهی ماد، ۳۹۵.
  87. پیرنیا، ایران باستان، ۱۹۹.
  88. زرین‌کوب، تاریخ مردم ایران، ۱۰۲.
  89. Diakonoff, CYAXARES.
  90. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۹۵.
  91. علیف، پادشاهی ماد، ۳۹۵.
  92. Diakonoff, CYAXARES.
  93. پیرنیا، ایران باستان، ۱۹۹.
  94. زرین‌کوب، تاریخ مردم ایران، ۱۰۲.
  95. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۹۴.
  96. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۳۷۵.
  97. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۳۷۵.
  98. علیف، پادشاهی ماد، ۴۰۵.
  99. پیرنیا، ایران باستان، ۱۹۹ و ۲۰۰.
  100. دیاکونوف، تاریخ ماد، ۳۱۱–۳۱۲ و ۳۲۰–۳۳۲.
  101. Adams, Hall and Turchin, East-West Orientation of Historical Empires, 223.
  102. Schmitt, ASTYAGES.
  103. هوار، ایران و تمدن ایرانی، ۳۲ و ۳۳.

منابع[ویرایش]

  • پیرنیا، حسن (۱۳۶۹). ایران باستان. ج. نخست. تهران: دنیای کتاب.
  • جعفری دهقی، محمود (۱۳۹۱). بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت). شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۵۹-۷۸۰-۰.
  • خدادادیان، اردشیر (۱۳۸۶). تاریخ ایران باستان. ج. نخست. تهران: انتشارات سخن. شابک ۹۶۴-۳۷۲-۰۹۷-۷.
  • دیاکونوف، ایگور میخائیلوویچ (۱۳۸۶). تاریخ ماد. ترجمهٔ کریم کشاورز. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۰۶-۵.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین (۱۳۹۰). «افق‌های دور». تاریخ مردم ایران. ج. ۱. تهران: انتشارات امیرکبیر.
  • کامرون، جورج (۱۳۶۵). ایران در سپیده‌دم تاریخ. ترجمهٔ حسن انوشه. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
  • علیف، اقرار (۱۳۸۸). پادشاهی ماد. ترجمهٔ کامبیز میربها. تهران: انتشارات ققنوس. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۱-۷۹۹-۳.
  • هوار، کلمان (۱۳۶۳). «امپراتوری مادها». ایران و تمدن ایرانی. ترجمهٔ حسن انوشه. تهران: انتشارات امیرکبیر.
  • هینتس، والتر (۱۳۸۷). داریوش و ایرانیان. ترجمهٔ پرویز رجبی. تهران: نشر ماهی.

پیوند به بیرون[ویرایش]

هووخشتره
پیشین:
فرورتیش
شاه ایران
۶۲۵ تا ۵۸۵/۴ پیش از میلاد
پسین:
ایشتوویگو