نبرد جلولا - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نبرد جلولا
بخشی از حمله اعراب به ایران
تاریخآوریل ۶۳۷ میلادی
موقعیت
نتایج پیروزی اعراب مسلمان
طرف‌های درگیر
شاهنشاهی ایرانشهر خلافت راشدین
فرماندهان و رهبران
قوا
۲۰٬۰۰۰ ۱۲٬۰۰۰
تلفات و خسارات
سنگین بسیار کم

جنگ جَلولا شدیدترین جنگ میان امپراتوری ساسانی و خلافت راشدین بود که در ماه آوریل ۶۳۷ میلادی و پس از گشایش تیسفون پایتخت ساسانیان روی داد. فرجام این جنگ پیروزی اعراب علی‌رغم پیشروی پارسیان در ابتدا بود چنان‌که در منابع تاریخی آمده‌است سپاه ساسانیان که اینبار تماماً پارسی بوده‌اند خطوط تمام جبهه های اعراب را شکسته و یک جبهه از سربازان اعراب را به کلی نابود کردند و جایگاه برای نفوذ سواران ساسانی فراهم شد تا اعراب محاصره شوند لکن ساسانیان از این فرصت به خاطر اعتماد به نفس بالای مهران رازی یا نامطلع بودن او در حین نبرد استفاده نکردند، و در ادامه جنگ طوفان شن کار را بر پارسیان سخت کرده و اوضاع به نقع اعراب بادیه شد به طوریکه ریزگرد به چشمان سواران و سربازان پارسی خورده و سواران را در اثر رم کردن اسب زمین زده و در عین حال عده ای از سرباران عرب پنهان شده در طوفان به پشت ساسانیان اردو زده به پارسیان یورش بوردند و در همان ابتدا به سردار ایران مهران رازی که از خاندان مهران بود یورش بورده او را کشتند با اینحال پارسیان علی‌رغم محاصره طوفان شن و کشته شدن سردارشان به انتقام قادسیه مقاومت کرده و اعراب تلفات شدیدی دادند با اینحال شب هنگام لشکر بی فرمانده ایران بدون نظم متواری و اعراب از این فرصت استفاده کرده و از آنجا که سبک زره و چابک بودند ایرانیان را با دسته‌های جدا کشته و به سرعت به دسته‌های بعدی یورش بورده و فاتح شدند، پس از این نبرد اعراب هفت ماه منطقه جلولا را محاصره کردند تا توانستند این منطقه استراتژیک که راه ورود به فلات ایران بود را فتح کنند.

جنگ جلولا[ویرایش]

پس از جنگ تیسفون و سقوط پایتخت ساسانیان، یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی تیسفون را ترک گفته رهسپار حلوان که شهر کوچکی در نزدیک خانقین کنونی بود، شد تا مقدمات اعزام نیرویی را فراهم آورد. بعد از چندی به سعد بن ابی وقاص خبر رسید که یزدگرد سوم در حلوان قشونی جمع کرده، در صدد جنگ‌است. سعد کسی نزد عمر فرستاد تا از وی دربارهٔ تعقیب یزدگرد اجازت کند. عمر در پاسخ دستور داد خود سعد در مدائن بماند ولی هاشم ابن عتیبه با دوازده هزار نفر تن از سپاهیان را بدانجا بفرستد.[۱] خره‌زاد فرخزاد که در این زمان سپهسالار ایران بود چون از تیسفون بیرون آمد به جلولا که رسید به راهنمایی از سرداران دیگر در صدد برآمد پیش از آنکه لشکرش پراکنده شوند و هر یک بجایی بروند، یکبار دیگر پیش از یورش عرب درایستد و در دفع بلای آن‌ها تلاشی بکار برد. در زمانی که یزدگرد در حلوان بود فرخزاد نامه‌ای به او نوشت و از او مال و لشکر کمکی خواست. یزدگرد پول و سپاه برای وی فرستاد و حتی از اصفهان نیز ارتشی به یاری وی آمد. به موجب یک روایت دیگر مهران رازی بود که در این جنگ فرماندهی داشت. ایرانیان در جلولا خندق کندند و آمادهٔ جنگ شدند.[۲] سعد نیز به دستور خلیفه عمر با سپاهش عازم حلوان بود که در سر راه خود در جلولا با نیروهای ایران روبرو شدند. جنگ سختی روی داد و ایرانیان شکست خوردند. گروه بسیاری از ایرانیان و از جمله مهران رازی کشته شدند و گروهی نیز روی به گریز نهادند. گریختگان را اعراب تا حلوان و قصر شیرین دنبال کردند. پس از جنگ اعراب وارد حلوان شده دست به یغما گشودند و اموال و نفایس هنگفتی را به غارت بردند. به موجب نوشتهٔ مورخان سهم هر یک از سپاهیان از غنائم بدست آمده، ۳۰ هزار درهم بود.[۳] کثرت اسیران، خاصه زنان و دختران چندان بود که گویند وجود اسیران جلولا برای عمر مایهٔ نگرانی گشت و مکرر می‌گفت «از ترس فرزندانی که این زنان قرار است به دنیا بیاورند، به خدا پناه می‌برم.»[۴]

بعد از این فتح سعد بن ابی وقاص می‌خواست یزدگرد را تعقیب کند ولیکن عمر به او نوشت که «میانرودان برای اعراب کافی است و کاش مابین میانرودان و ممالک آنطرف کوه‌ها (مقصود کوه‌های زاگرس است) سدی بود که نه ایرانی‌ها می‌توانستند از آن بگذرند و نه اعراب.» بنابراین در سال ۱۶ هجری یا ۶۳۷ میلادی، سعد به تسخیر شهرهای دیگر میانرودان پرداخت و کاملاً موفق شد.[۵]

اسیران[ویرایش]

پس از جنگ جلولاء تعداد زنان اسیر بسیار زیاد بودند به طوری که عمر بن خطاب دربارهٔ فرزندان حاصل از تجاوز جنسی به فکر فرورفت. دینوری در کتاب اخبار اطوال اینچنین می‌نویسد:

مسلمانان در جنگ جلولا غنایمی به دست آورند که نظیر آن به دست نیاورده بودند و گروه زیادی اسیر از دختران آزادگان و بزرگان ایران گرفتند. گویند عمر می‌گفته‌است خدایا من از شر فرزندان اسیران جلولا به تو پناه می‌برم… (اخبار الطوال: ص ۱۶۳).[۶]

پانویس[ویرایش]

  1. تاریخ ده هزار ساله ایران، جلد دوم، ص ۱۴۰
  2. زرینکوب. تاریخ ایران بعد از اسلام، ص ۳۳۲
  3. تاریخ ده هزار ساله ایران، جلد دوم، ص ۱۴۱
  4. بامداد اسلام، زرینکوب، ص ۹۴
  5. پیرنیا. تاریخ باستانی ایران. ص ۳۶۴
  6. https://kheradgan.ir/p/23041

نگارخانه[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • پیرنیا، حسن (مشیرالدوله). تاریخ باستانی ایران. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲
  • رضایی، عبدالعظیم. تاریخ ده هزار ساله ایران. جلد دوم چاپ سوم. تهران: انتشارات اقبال ۱۳۷۲
  • زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ ایران بعد از اسلام. چاپ سوم. تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۲
  • زرینکوب، عبدالحسین. بامداد اسلام. تهران: انتشارات امیرکبیر
  • روشن ضمیر، بهرام. فراز و فرود ایرانیان. ص ۲۸۴