گویش هراتی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

گویش هراتی یکی از گویش های فارسی خراسانی زبان فارسی است. این گویش نزدیکی زیادی با دیگر گویش های استان خراسان ایران به‌ویژه لهجهٔ تایبادی و تربتی جامی و کمابیش مشهدی دارد. گویش هراتی با تفاوت‌های ناچیزی در ولایت‌های هرات، فراه، غور و بادغیس افغانستان و بخش‌هایی از شرق استان خراسان ایران به کار می‌رود.

در گذشته، برخی آثار به این گویش نوشته شده‌است، از جمله مجالس خواجه عبدالله انصاری.[۱]یکی از مریدان خواجه عبدالله انصاری گفتارهایی از او را که به گویش هراتی کهن بوده گرد آورد و پس از آن در سدهٔ نهم هجری عبدالرحمن جامی آن گفتارها را از گویش هراتی به عبارت فارسی معمول درآورده و کتاب نفحات الانس معروف را ساخته‌است.[۲]

گویش هراتی
زبان بومی در افغانستان
 ایران
منطقهولایت هرات
ولایت فراه
ولایت غور
ولایت بادغیس
شمار گویشوران
۶،۱۱۸،۸۶۳  (بدون تاریخ)
فارسی
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹

ویژگی‌های بیان[ویرایش]

تبدیل فتحه به کسره[ویرایش]

در گویش هراتی پافشاری بسیار کمی بر تلفظ فتحه وجود دارد و می‌شود گفت که دگرگونی فتحه به کسره از برجسته‌ترین ویژگی‌های گویش هراتی است. برای نمونه، بیشتر نام‌های عربیِ مردان، که بر وزن «فَعیل» هستند بر وزن «فِعیل» گفته می‌شوند، مانند:

  • مَتین ← مِتین

درواقع، فتحهٔ نخستِ واژه‌های یک‌بخشی (تک‌هجایی) به‌آسانی در گویش هراتی گفته می‌شود، مانند دَر، سَر، هَر، قَهر، شهَر و…، ولی هنگامی که واژه دوبخشی یا بیشتر باشد، در گویش هراتی، فتحهٔ حرف نخست، نه کاملاً تبدیل به کسره، بلکه همانند عرب‌ها، به صورت آوایی میان فتحه و کسره گفته می‌شود:

  • هَر + ی = هِری؛
  • سَر + ی = سِری؛
  • دَر+ ی = دِری؛
  • شَهر+ ی = شِهری.

حذف حرف آخر برخی کلمات[ویرایش]

در گویش هراتی، حرف آخر برخی کلمات چهار حرفی که حرف سوم آنها حرکت کشیده (او، آ، ای) و حرف آخر آنها ساکن است حذف می‌شود. برای مثال

  • بشین = بِشی
  • همین = هَمی
  • کدام = کدوم = کِدو

دستور زبان[ویرایش]

ضمایر[ویرایش]

ضمایر فاعلی[ویرایش]

تلفظ برخی از ضمایر مفعولی در گویش هراتی با فارسی معیار متفاوت است.

اول شخص مفرد[ویرایش]

مِ (me) = من

سوم شخص مفرد[ویرایش]

ای (i) = این

دوم شخص جمع[ویرایش]

شِما (šemâ) = شما

سوم شخص جمع[ویرایش]

اوشو (unâ) = آن‌ها

ایشو (inâ) = این‌ها، ایشان

ضمایر اشاره[ویرایش]

اینجی (inji) یا اینجیگا (injigâ) = اینجا

اونجی (unji) یا اونجگا (unjegâ) = آنجا

  • اشاره به نزدیک مفرد

همی (hami) یا هنمی (henami) =همین[ویرایش]

  • اشاره به نزدیک جمع

همینا (haminâ) یا هنمینا (henaminâ) =همینها[ویرایش]

  • اشاره به دور مفرد

همو (hamu) یا هنمو (henamu) =همان[ویرایش]

  • اشاره به دور جمع

همونا (hamunâ) یا هنمونا (henamunâ) =همانها[ویرایش]

فعل و زمان‌های فعلی[ویرایش]

ضمایر متصل[ویرایش]

اول شخص مفرد

  • ـُم (om) مثال: گفتُم

دوم شخص مفرد

  • ی (i) مثال: گفتی

سوم شخص مفرد

  • ـَک (ak) مثال: گفتَک (البته در اغلب موارد کلمهٔ «گفت» استعمال می‌شود)

اول شخص و دوم شخص جمع

اول شخص و دوم شخص جمع در گویش هراتی به یک صورت تلفظ می‌شود و تشخیص آن بستگی به جمله دارد.

  • ـِم (em) مثال گفتِم = گفتیم یا گفتید

سوم شخص جمع

سوم شخص جمع در گویش هراتی مانند اول شخص مفرد در فارسی معیار تلفظ می‌شود.

  • ـَم (am) مثال = گفتَم

وجه[ویرایش]

وجه ساده[ویرایش]

تلفظ ماضی ساده در گویش هراتی بدین صورت است که به‌جای می (mi) از مِ (me) استفاده می‌شود.

  • مِگُم (megom) = می‌گویم
  • میگی (mi gi) = می‌گویی
  • مِگِه (mege) = می‌گوید
  • مِگِم (megem) = می‌گوییم
  • مِگِن (megen) = می‌گویید
  • مِگَن (megan) = می‌گویند
وجه التزامی[ویرایش]

در گویش هراتی تأکید زیادی بر استفاده از وجه التزامی است. مثال:

  • بِرفتُم (bereftom) = رفتم

در برخی موارد به‌جای افزودن بِ (be) از بُ (bo) و بی (bi) استفاده می‌شود.

  • بُگفت (bogoft) = بِگفت
  • بییاماده (biyâmâde) = بیامده (آمده‌است)

درواقع، در بیشتر افعال زمان ماضی ساده، حرف «ب» اضافه می‌شود.

  • بِرفتم (bereftom) = رفتم
  • بُگفتی (bogofti) = گفتی
  • بخورد (boxord) = خورد
گذشتهٔ مستمر و حال ملموس[ویرایش]

گویش هراتی برخلاف گویش های شرقی زبان فارسی دارای دو زمان گذشته مستمر و حال ملموس است. این دو زمان در گویش هراتی با مفهومی کاملاً یکسان و ساختاری متفاوت با فارسی ایران وجود دارد.

برای ساختن این دو زمان در گویش هراتی به‌جای استفاده از فعل کمکی داشتن از کلمهٔ هی (hey) استفاده می‌شود.

استفاده از افعال ساده[ویرایش]

برخلاف لهجه‌های دیگر شرقی فارسی در گویش هراتی استفاده از مصدرهای جعلی برای ساختن افعال ساده مرسوم است. به‌طور مثال افعالی چون رقصیدن در فارسی هرات کاملاً مرسوم است، درصورتی‌که در لهجه‌ای چون لهجهٔ کابلی جمله‌ای مانند «من می‌رقصم» گنگ و حتی تعجب‌برانگیز است و معمولاً از افعال مرکبی چون من رقص می‌کنم استفاده می‌شود.

پسوندها[ویرایش]

پسوند جمع[ویرایش]

پسوند جمع ها در گویش هراتی اغلب به‌صورت آ (â) تلفظ می‌شود.

کتابا (ketâbâ) = کتاب‌ها

پسوندهای ملکی[ویرایش]

کتابُم (ketâbom) = کتابَم

کتابتُ (ketâbto) = کتابُت

کتابِیو (ketâbeyo) = کتابَش

کتابما (ketâbmâ) = کتابمان

کتابشِما (ketâbšemâ) = کتابِتان

کتابِنا (ketâbenâ) = کتابِشان

حروف[ویرایش]

ادات پرسش[ویرایش]

تلفظ ادات پرسش در گویش هراتی تفاوت کمی با سایر لهجه‌های زبان فارسی دارد. مانند:

  • کی (ki) = که
  • چی (Ci) = چه
  • کُ (Ko) = کو…

درهنگام استفاده از ادات پرسش به‌همراه فعل سوم شخص مفرد، معمولاً فعل به‌صورت یه (ye) تلفظ می‌شود.

  • چه‌است ← چییه (Ciye)

استثنای این قاعده در ترکیب که با فعل سوم شخص مفرد است که در این‌جا فعل به‌صورت نه (ne) تلفظ می‌شود.

  • که است ← کینه (kine) (در لری نیز که است این‌گونه تلفظ می‌شود)

واژه‌ها[ویرایش]

واژه‌های فراوانی در هراتی وجود دارد که معمولاً در فارسی معیار مرسوم نیست بسیاری از این واژگان در دیگر گویش‌های زبان فارسی و به‌ویژه گویش‌های شرق ایران و غرب افغانستان نیز وجود دارد. نمونه:

فارسی معیار ← ببین

هراتی و شیرازی ← سیکو (seyko، برگرفته از: سِیر کن)

  • آمخته (عادت کرده)
  • پِنوم (پنهان)
  • سیوا (جدا)
  • لَکتو (آویزان)
  • کلیز (زنبور)
  • کلیز خمبه (زنبور گاوی، زنبور سرخ آسیایی)
  • چِغُک (coγok) = گنجشک
  • سبست (یونجه)
  • سیپک سیپک زدن: ورجه وورجه کردن
  • خودِی: همراه با (خودی رحیم برو: همراه رحیم برو)
  • خو: خود
  • چاشت: ظهر
  • مِگری: باید
  • اِستوندن: ستاندن
  • شو: شب
  • پُلوش داغ (puluš dâγ) = نقره‌داغ
  • حکته (hekete) = حکایتِ
  • دیکی = دهاتی

نسبت‌های خانوادگی:

  • خُسُر = پدرزن یا پدرشوهر
  • خُشو = مادرزن یا مادرشوهر
  • خُشلوچه = خواهرزن یا خواهرشوهر
  • خُسر بوری = برادرزن یا برادرشوهر

راهنمای آوانویسی[ویرایش]

در این نوشتار از نمادهای زیر برای آوانویسی استفاده شده‌است:

  • â = مانند حرف آ در واژهٔ آبادان
  • a = مانند حرف ا در واژهٔ احمد
  • e = مانند حرف ا در واژهٔ ابراهیم
  • c = چ
  • i = مانند حروف ای در واژه ایران
  • š = ش
  • q = ق
  • γ = غ
  • o = تلفظ حرف اُ در واژهٔ امید
  • u = تلفظ حرف و در واژهٔ کوچه
  • x = خ
  • ž = ژ

منابع[ویرایش]

  1. «اهمیت گویش‌های ایرانی از دکتر بهمن سرکاراتی». بایگانی‌شده از اصلی در ۹ ژوئن ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۲۹ مه ۲۰۰۷.
  2. وب‌نوشت افغان[پیوند مرده]

جستارهای وابسته[ویرایش]

گروه‌های قومی فارسی‌زبان در افغانستان و لهجه‌های آنها
موقعیت گروه قومی نام محلی لهجه ویژگی‌ها
  1. شهر کابل
  2. درهٔ پنجشیر
    درهٔ سالنگ
    درهٔ غوربند
    ولسوالی کوهستان
  3. لوگر (کُلنگار، دوشنبه، پاتخوابِ روغنی، بَرَکی‌راجان)
    چرخِ لوگر
  4. درهٔ لغمان
    سُرخ‌رود (ننگرهار)
    کَندی‌باغ (ننگرهار)
    اورگون (پکتیکا)
  5. بدخشان
  6. شهر مزار شریف
  7. قَطَغَن

تاجیک
تاجیکِ پنجشیری
تاجیک
تاجیک
تاجیک
تاجیک
تاجیک
تاجیک لغمانی
تاجیک
کندی‌باغی
تاجیک اورگونی/فُرمولی
تاجیک بدخشی
تاجیک
تاجیک

کابلی
پنجشیری
فارسی
غوربندی
کوهستانی
فارسی
چرخی
لغمانی
فارسی
کندی‌باغی
فارسی/فُرمولی
بدخشی
مزاری
قطغنی

شهری، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی و اختلاط زیاد با پشتو
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی و اختلاط زیاد با پشتو
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی و اختلاط زیاد با پشتو
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی و اختلاط زیاد با پشتو
روستایی، واژگان فارسی تاجیکی
شهری، واژگان فارسی تاجیکی
روستایی، واژگان فارسی تاجیکی و تُرکی

شهر هرات
غرب هرات
شمال هرات
قلعه‌نو (بادغیس)
غور

غور
غور
شهر فراه
شهر قندهار
تاجیک
ایماق تیمنی
ایماق جمشیدی
هزاره
ایماق

ایماق فیروزکوهی
ایماق تَیمَنی
تاجیک
تاجیک
هراتی
فارسی
فارسی
فارسی
ایماقی

فیروزکوهی
تَیمَنی
فراهی
فارسی
شهری، واژگان خراسانی
روستایی، واژگان خراسانی
روستایی، واژگان خراسانی
روستایی، واژگان خراسانی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان تُرکی-مُغولی

روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان تُرکی-مغولی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان تُرکی-مغولی
شهری، واژگان خراسانی
شهری، واژگان خراسانی
کَنگ (نیمروز) و منطقهٔ ابراهیم‌آباد (در مجاورت شهرستان زابل در ایران) تاجیک سیستانی سیستانی روستایی، واژگان سیستانی و بلوچی
هزاره‌جات هزاره هزارَگی روستایی، نفوذ شماری از واژگان تُرکی