ویروزان - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

ساسانیان ایبری

۲۵۵–۶ – ۲۹۹a
۳۶۳–۵۸۰b
۵۸۰–۶۲۷c
وضعیتاستان شاهنشاهی ساسانی
پایتختارمزی
متسختا
تفلیس
زبان(های) رایج
حکومتپادشاهی تابع، استان
دوره تاریخیدوران کلاسیک
• بنیانگذاری
۲۵۵–۶
۲۹۹
• بازپس‌گیری توسط شاپور دوم
۳۶۳
• شروع حکومت مرزبانان
۵۸۰
• اعلام استقلال آدرناس یکم
۶۲۷
پیشین
پسین
پادشاهی ایبری
امپراتوری روم شرقی
شاهزادگی ایبری
امروز بخشی از گرجستان
 ترکیه
 روسیه
 ارمنستان
 جمهوری آذربایجان
  1. [[#ref_شاپور یکم ایبریا را در حدود سال ۶–۲۵۵ تحت کنترل بیدخش قرار داد. سپس در سال ۲۹۹ طی معاهده صلح به رومیان واگذار شد. .|^]] 
  2. [[#ref_شاپور دوم در سال ۳۶۳ ایبریا را به ایران ضمیمه کرد و اسپ‌گور دوم را به عنوان دست‌نشانده خود منصوب کرد. ساسانیان با دو وقفه کوتاه در ۴۸۲–۴۸۴ و ۵۰۲–۵۱۸، برای چندین دهه بر ایبریا حکمرانی کردند. در سال ۵۸۰، هرمز چهارم سلطنت مستقل ایبری را از بین برد|^]] 
  3. [[#ref_پادشاهی ایبریا یک بار و برای همیشه توسط هرمز چهارم از بین رفت و دوره حکومت مرزبانان بر ایبری آغاز شد. در سال ۵۹۱، خسرو دوم بخش بزرگی از ایبریا را به رومی‌ها تقدیم کرد و بعد به‌طور محدود بخشهایی از آن را تا سال ۶۰۴ به دست آورد. ۵–۶۲۴ در سال ۶۲۷، شاهزاده آدرناس یکم بر شاهنشاهی ضعیف ساسانی شورش کرد و در نتیجه حکومت ساسانیان بر ایبری را پایان داد.|^]] 

ویروزان، گُرژان، گُرزان، ویروچان (به فارسی میانه : 𐭥𐭫𐭥𐭰𐭠𐭭 ) نامی است که به سرزمین ایبری (گرجستان) در دوره‌ای که تحت حکومت شاهنشاهی ساسانی بوده است اطلاق می شد. این دوره تاریخی شامل حکومت مرزبانان (فرمانداران) منصوب‌شده توسط حکومت ساسانیان و بعد از آن حکومت شاهزاده‌نشین ایبری است.

تاریخچه[ویرایش]

پادشاهان گرجستان از سال سیزدهم میلادی بین ساسانیان و بیزانس مورد مناقشه بودند.[۱] بطوریکه در طول چند سده، حکومتهای بیزانس و ساسانی موفق به ایجاد هژمونی در این مناطق شدند. در چند مورد نیز حکومتهای گرجی توانستند خودمختاری بدست آورند. شاهنشاهی ساسانی اولین بار در زمان سلطنت اردشیر یکم ساسانی تأسیس شد. در سال ۲۸۴ میلادی با به قدرت رسیدن میریان سوم که فرزند شاپور یکم و شاهزاده‌ای ساسانی بود، ایرانیان بر گرجستان امروزی دست یافتند.[۲][۳][۴][۵] و به این ترتیب میریان سوم سرسلسله پادشاهی خسرویانی‌ها در ایبریا محسوب می‌شود؛ که حاکمان آن تا قرن ششم بر ایبریا حکومت کردند.[۶] در سال ۳۶۳، حکومت مرکزی ساسانی توسط شاپور دوم ایبری را مورد تاخت‌و‌تاز قرار داد و اسپ‌گور دوم را به عنوان حاکم دست نشانده بر حکومت ایبری نشاند.

رقابت مداوم بین بیزانس و ایران ساسانیان برای برتری یافتن در قفقاز و قیام ناموفق گرجی‌ها به رهبری گورگن عواقب شدیدی برای ایبری داشت. پس از آن، پادشاه ایبریا تنها قدرت اسمی داشت، در حالی که کشور به‌طور عمده توسط ایرانیان اداره می‌شد. در زمان وژان بزمهر، مرزبان، پادشاهان تفلیس قدرتی در حد بزرگ خاندان داشتند.[۷] هنگامی که بگور سوم درگذشت، هرمز چهارم سلطنت ایبری را لغو کرد[۸] و ایبریا به یکی از استان‌های ایران تبدیل شد که اداره آن توسط مرزبانهای منصوب شده حکومت مرکزی انجام می‌شد.[۹][۱۰] اشراف ایبری مقاومتی در مورد این تغییر نکردند،[۸] در حالی که وارثان خاندان سلطنتی به قلعه‌های خود بازگشتند و سلسله خسرویانی‌ها را در کاختی و گوآرامی‌ها در کلارجتی و جاواختی ادامه دادند. حکومت ساسانی مالیات بیشتری می‌گرفت و با اینکه اکثریت مردم ایبری مسیحی بودند، دین زرتشتی را تبلیغ می‌کرد. هنگامی که امپراتور روم شرقی موریس در سال ۵۸۲ به ایران حمله کرد اشراف ایبری از وی کمک خواستند تا سلطنت خود را بازپس گیرند. موریس به این درخواست پاسخ مثبت داد و گوارام اول را تحت‌الحمایه خود به سلطنت ایبری گمارد. گوارام تاجگذاری نکرد و تنها به عنوان رئیس حکومت، حکمرانی کرد. پیمان صلح سال ۵۹۱ بین ایران و روم این شرایط را به رسمیت شناخت ولی شهر تفلیس در اختیار ایران قرار گرفت. در حالیکه متسخنا به بیزانس واگذار شد.[۸]

جانشین گوارام، استفان یکم، سیاست خود را در اتحاد با ایران قرار داد، هدفی که به قیمت از دست دادن جانش در حمله هراکلیوس به تفلیس در سال ۶۲۶ میلادی تمام شد.[۸] در جریان جنگ ایران و روم شرقی (۶۲۸–۶۰۲)، امپراتوری بیزانس اغلب مناطق ایبری را به دست گرفت در حالیکه تفلیس تا سقوط ساسانیان با حمله اعراب مسلمان تحت حاکمیت ایران قرار داشت.[۱۰]

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. Rapp 2003.
  2. Toumanoff, Cyril (1963). Studies in Christian Caucasian history. Georgetown University Press. p. 149. (...) Sasanian diplomacy was successful in securing, at that very time, the throne of Iberia for a branch of the Iranian house of Mihran (...)
  3. Rapp, Stephen H. (2003). Corpus scriptorum christianorum orientalium: Subsidia. Peeters Publishers. p. 154. ISBN 978-9042913189. Mirian III, the first Christian king of the K'art'velians. He was a Mihranid Iranian prince who became king through his marriage to a K'art'velian princess.
  4. Bowman, Alan; Peter, Garnsey; Cameron, Averill (2005). The Cambridge Ancient History: Volume 12, The Crisis of Empire, AD 193-337. Cambridge University Press. p. 489. ISBN 978-0-521-30199-2. In 284 the Iberian throne passed to Meribanes III, a member of the Iranian Mihranid family.
  5. Lenski, Noel. (2003) Failure of Empire: Valens and the Roman State in the Fourth Century A.D. University of California Press. شابک ‎۹۷۸−۰۵۲۰۹۲۸۵۳۴ "(...) they successfully asserted their claim by crowning a Persian dynast named Mirian III. Mirian, founder of the Mihranid dynasty, which ruled Iberia into the sixth century (...)"
  6. Lenski, Noel. (2003) Failure of Empire: Valens and the Roman State in the Fourth Century A.D. University of California Press. شابک ‎۹۷۸−۰۵۲۰۹۲۸۵۳۴ "(...) they successfully asserted their claim by crowning a Persian dynast named Mirian III. Mirian, founder of the Mihranid dynasty, which ruled Iberia into the sixth century (...)"
  7. Rayfield 2013.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ Suny 1994.
  9. Yarshater 2001.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Mikaberidze 2015.

منابع[ویرایش]