حدیث ولایت - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

حدیث ولایت نام روایتی است از پیامبر اسلام که در منابع اهل سنت و شیعه نقل شده است و شیعیان آن را یکی از ادله اثبات امامت علی بن ابی طالب می‌دانند. این یک حدیث است و با آیه ولایت (انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه ...) فرق می‌کند. اعتبار سند و صدور روایت نزد فریقین قطعی است و عده نادری از علمای مشهور اسلامی در آن تشکیک کرده اند.

متن روایت[ویرایش]

این روایت با متون مختلفی در منابع اسلامی نقل شده است که برخی از آن ها به این شرح است: «ان علیاً ولیکم بعدی»، «علی ولی کل مؤمن بعدی»، «انک ولی المومنین من بعدی»؛ لکن اتحاد معنایی دارند و همگی معنای واحدی را می‌رسانند. منابع این روایت از معتبر ترین منابع روایی است.

منابع روایت[ویرایش]

این روایت در منابع بسیار زیادی از شیعه و سنی نقل شده است که باعث شده این روایت متواتر یا چیزی نزدیک به آن به شمار آید. روایات متواتر بی‌نیاز از بررسی سندی است لکن با توجه به اسناد صحیحی که این روایت دارد نیازی به آن هم نیست؛ برخی از اسناد در بخش بعدی می‌آید. برخی از منابع مشهوری که این روایات را نقل کرده اند:

  1. سنن ترمذی (صحیح ترمذی)
  2. مسند احمد بن حنبل
  3. سنن نسائی
  4. مسند ابی یعلی
  5. مسند ابی داوود طیالسی
  6. فضائل الصحابه (احمد حنبل)
  7. الإصابه فی تمییز الصحابه (ابن حجر)
  8. البدایه و النهایه (ابن کثیر )
  9. مستدرک الصحیحین
  10. المعجم الکبیر (طبرانی)
  11. خصائص امیرمومنان علی بن ابی طالب (نسائی)
  12. أسد الغابة فی معرفة الصحابة (ابن اثیر جزری)
  13. تاریخ مدینه دمشق
  14. فتح الباری (شرح بخاری) (ابن حجر عسقلانی)
  15. جامع الاحادیث (سیوطی)

این بخشی از منابعی است که اهل سنت در آنها روایت را نقل کرده اند.

سند روایت[ویرایش]

این روایت از طریق های متعدد نقل شده و دارای اسناد صحیح و حسن است که به برخی از طریق‌ها اشاره و بررسی می‌شود:

الف- سندی که ترمذی در سنن (1) و احمد حنبل در فضائل الصحابه و نسائی در کتاب خصائص امیرالمؤمنین آورده اند: «قتیبه از جعفر بن سلیمان الضبعی از یزید الرشک از مطرف بن عبد اللّه از عمران بن حصین».

بررسی: 1. قتیبه بن سعید: از راویان بخاری و مسلم و ثقه (2)؛ 2. جعفر بن سلیمان: از راویان بخاری و مسلم و ما بقی صحاح اهل سنت؛ ثقه و صدوق و زاهد (3)؛ 3. یزید رشک: از راویان بخاری و مسلم و مابقی صحاح اهل سنت؛ ثقه (4)؛ 4. مطرف بن عبد الله: از راویان بخاری و مسلم و مابقی صحاح؛ ثقه عابد (5)؛ 5. عمران بن حصین: صحابی. طبق بررسی ها سند روایت صحیح است و هیچ مشکلی ندارد. بزرگان شیعه و اهل سنت و وهابیت مثل محمد ناصر الدین البانی (6)، ذهبی (7)، طبری، ابن حجر العسقلانی (8) و ... نیز روایت را تایید کرده اند.

ب- سندی که عنبری در مجلسان خود آورده است (9): «زکریا بن یحیی الساجی از سلمه بن شبیب از عبد الرازق از معمر از علی بن زید از عدی بن ثابت از براء بن عازب».

بررسی: 1. زکریا بن یحیی: حافظ و ثقه (10)؛ 2. سلمه بن شبیب: از راویان مسلم و ثقه (11)؛ 3. عبد الرزاق: از راویان بخاری و مسلم و سایر صحاح اهل سنت؛ ثقه (12)؛ 4. معمر بن راشد: از راویان بخاری و مسلم و سایر صحاح اهل سنت؛ ثقه (13)؛ 5. علی بن زید: از راویان مسلم و سایر صحاح اهل سنت؛ ثقه (14)؛ 6. عدی بن ثابت: از راویان بخاری و مسلم و سایر صحاح اهل سنت و ثقه (15)؛ 7. براء بن عازب: صحابی. طبق بررسی ها سند این روایت نیز صحیح است و هیچ مشکلی ندارد.

برای روایت اسناد معتبر دیگری ذکر شده است. [۱]

اعتبار روایت نزد دانشمندان اسلامی[ویرایش]

معتبر بودن این روایت توسط تمامی دانشمندان شیعه و اکثر علمای طراز اول اهل سنت در طول تاریخ، پذیرفته شده است. ذهبی، عبدالقادر بغدادی، ابن حجر عسقلانی (16)، محمد ناصر الدین البانی، ترمذی (17)، طبری، حاکم نیشابوری (18)، متقی هندی، ابن ابابکر هیثمی، ابن عبد البر برخی از ایشان هستند. حتی البانی، موسوم به بخاری دوران و مقتدای وهابیت در علم رجال و تصحیحات، دو سند از این روایت را صحیح و یکی را حسن و در حد صحیح دانسته است.

دلالت روایت[ویرایش]

علمای شیعه، این روایت را یکی از ادله خود برای اثبات امامت علی بن ابی طالب بعد از پیامبر اسلام می‌دانند. آنها با توجه به معنای ولایت و سرپرستی روایت و همچنین اعتبار کامل سند و صدور روایت، این را دلیلی کامل بر این امر می‌دانند. همچنین آنها با توجه به ذکر قید «من بعدی» یا «بعدی» در روایت، اشکال اهل سنت برای داشتن معنای دوستی در کلمه «ولی» را مرتفع و بی اعتبار می‌دانند چرا که معنا ندارد که منظور پیامبر این باشد: «بعد از من علی دوست شماست!» و طبق این قرینه «ولی» در همان معنای سرپرست خود به کار رفته است.

اشکالات اهل سنت[ویرایش]

ابن تیمیه حرانی پدر معنوی وهابیت صدور این روایت را قبول نکرده است (19) که مایه تعجب علمای شیعه و سنی است. محمد ناصر الدین البانی، پیشوای علم رجال وهابیت در این باره می‌گوید: «حقیقتاً شگفت انگیز است که ابن تیمیه چگونه جرأت بر انکار و تکذیب این روایت در منهاج السنه، پیدا کرده است؛ چنانچه درباره روایت پیشینی نیز همین برخورد را کرده است.»

دهلوی نیز به وجود اجلح کندی که تمایلات شیعی داشته است در سند یکی از روایات ایراد کرده است (20). البته این ایراد وی به عقیده علمای بزرگ اسلامی اعم از شیعه و سنی مردود بوده است؛ چراکه حتی اگر ثابت باشد که او شیعه بوده طبق مبانی رجالی اهل سنت و شیعه، شیعه بودن راوی ضرری در اعتبار روایات او ندارد و فقط صداقت و دقت او مهم است که او این خصوصیات را داشته است. دلیل دیگر اینکه کندی فقط در بعضی سند ها موجود است و مابقی روایات اصلاً از طریق دیگر منقول است!

منابع[ویرایش]

  1. سنن الترمذی،ج۵، ص۶۳۲
  2. الکاشف، ج۲ ص۱۳۴
  3. تقریب التهذیب ج۱ ص۱۴۰
  4. الکاشف ج۲ ص۳۹۱
  5. الکاشف ج۲ ص۲۶۹
  6. السلسلة الصحیحه المجلدات الکامله، ج۵، ص۲۲۲
  7. تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۱۱
  8. الإصابه فی تمییز الصحابه،ج۴، ص۵۶۹
  9. مجلسان لابی بکر العنبری، ص۴
  10. تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۲۳
  11. تقریب التهذیب ج۱، ص۲۴۷
  12. الکاشف ج۱، ص۶۵۱
  13. الکاشف ج۲، ص۲۸۲
  14. ذکر اسماء من تکلم فیه وهو موثق، ج۱، ص۱۴۰
  15. تقریب التهذیب ج۱، ص۳۸۸
  16. بغدادی، خزانه الادب، ج۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴.
  17. تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۱۱
  18. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۳
  19. منهاج السنه النبویه،ج۷، ص۳۹۱
  20. تحفه اثنا عشری، ص۳۴۶