تخوار - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تخوار
اطلاعات کلی
نامتخوار
نژادسکایی
آئیندیویسنا
ملیتتوران
سایر اطلاعات
شناخته شدهمشاور فرود سیاوش
دورهکیخسرو
دوران سلطنتکیخسرو
جنگ‌هاایران و توران
نوع نبردمحاصره و فتح دژ
هماوردجنگویان

در شاهنامه از دو یا چند تخوار نام برده شده است که یکی از نجبای توران و مشاور فرود پسر سیاوش است[۱] و دیگری نگهبان لشکر ایران در جنگ با شاه مکران است‌.[۲]

تخوار مشاور فرود[ویرایش]

پس از آغاز پادشاهی کیخسرو، کیخسرو به انتقام خون پدر به توران لشکر کشی می‌کند و طوس را سپهبد لشکر ایران انتخاب می‌کند، و درفش کاویانی را به او می‌دهد، و به همه لشکریان دستور می‌دهد که زیر فرمان او باشند. [۳] و به او دستور می‌دهد که از کلات (محل زندگی فرود و جریره)عبور نکند:

گذر زی کلات ایچ گونه مکنگر آن ره روی خام گردد سخن
روان سیاوش چو خورشید بادبدان گیتیش جای امید باد
پسر بودش از دخت پیران یکیکه پیدا نبود از پدر اندکی
برادر به من نیز ماننده بودجوان بود و همسال و فرخنده بود
کنون در کلاتست و با مادرستجهانجوی با فر و با لشکرست

اما طوس به سبب نزدیکی راه از فرمان کیخسرو سرپیچی کرده و از مسیر منع شده عبور کرده و با فرود درگیر می‌شود[۴]. هنگامی که فرود مادرش را از آمدن سپاه ایران مطلع می‌کند، جریره مادرش تخوار را به عنوان مشاور با فرود روانه می‌کند.

چنین گفت ازان پس بمادر فرودکز ایران سخن با که باید سرود
که باید که باشد مرا پایمردازین سرفرازان روز نبرد
کز ایشان ندانم کسی را بنامنیامد بر من درود و پیام
بدو گفت ز ایدر برو با تخوارمدار این سخن بر دل خویش خوار
کز ایران که و مه شناسد همهبگوید نشان شبان و رمه
ز بهرام وز زنگهٔ شاوران نشان جو ز گردان و جنگ‌آوران
همیشه سر و نام تو زنده بادروان سیاوش فروزنده باد
ازین هر دو هرگز نگشتی جدایکنارنگ بودند و او پادشاهی
نشان خواه ازین دو گو سرفرازکز ایشان مرا و ترا نیست راز[۵].

[۶]، ویژگی دیگر تخوار این بود که اکثر بزرگان ایران را به چهره می‌شناخت بدین سبب مادر فرود جریره از فرود خواست هنگام مواجه با سپاه توس از تخوار برای شناسایی برزگان ایران کمک بخواهد. توس فرمانده سپاه ایران نزدیک قلعه فرود بر سه‌تیغ سپدکوه دو نفر مشاهد نمود و از افراد لشکری داوطلب خواست تا آنها را کشته یا زنده پیش او آورند. بهرام داوطلب کار شد و رفت نشانی جوید و در بازگشت به طوس گفت یکی از آن دو فرود برادر کیخسرو و پسر سیاوش است. توس آشفته گشت و گفت من فرمان داده بودم آنها را کشته بیاورید نه نشان ایشان را، کار بالا گرفت توس داوطلب دیگر خواست که داماد و پسر او بودند رفتند امّا با تیر فرود در نیمه راه جان باختند. زمانیکه افراد سپاه به جانب قله می‌رفتند فرود از تخوار می‌پرسید ایشان کیست و تخوار مو به مو افراد را معرفی می‌کرد، یک مورد از معرفی تخوار چنین است:

چنین گفت با رزم دیده تخوارکه توس آن سخن‌ها گرفتست خوار
که آمد سواری و بهرام نیستمرا دل درشتست و پدرام نیست
ببین تا مگر یادت آید که کیستسراپای در آهن از بهر چیست
چنین داد پاسخ مر او را تخوارکه این ریونیز است گرد و سوار [۷]

تخوار نگهبان لشکر ایران در جنگ مکران[ویرایش]

در شاهنامه فردوسی جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب، در تعقیب افراسیاب سپاه ایران درخواست عبور از مکران را دارند که شاه مکران نمی‌پذیرد و این باعث جنگ می‌شود. در شاهنامه فردوسی از فردی به نام تخوار نگهبان لشکر ایران ياد می‌شود که طلایه سپاه مکران را می‌کشد.

ز مکران طلایه بیامد به دشتهمه شب همی گرد لشکر بگشت
نگهبان لشکر از ایران تخوارکه بودی به نزدیک او رزم‌خوار
بیامد برآویخت با او به همچو پیل سرافراز و شیر دژم
بزد تیغ و او را به دو نیم کرددل شاه مکران پر از بیم کرد[۸]

پانویس[ویرایش]

  1. شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، گفتار اندر داستان فرود سیاوش، صفحه ۴۴۲ بیت ۲۲ و صفحه ۴۵۵ بیت ۶
  2. شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، صفحه ۸۱۱ ،بیت ۱۵ تا ۱۸
  3. شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، گفتار اندر داستان فرود سیاوش، صفحه ۴۴۰ و ۴۴۱
  4. شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، گفتار اندر داستان فرود سیاوش، صفحه ۴۴۰ و ۴۴۱
  5. شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، گفتار اندر داستان فرود سیاوش، صفحه ۴۴۰ و ۴۴۱
  6. تخوار به معنی بزرگوار هم تعبیر شده همچنین در فرهنگ معین معنای تخوار چنین آمده است: سردار سپاه خسروپرویز. نام سردار خسروپرویز.
  7. شاهنامه. جلدچهارم. فرود سیاوش، ص ۱۸۶
  8. شاهنامه فردوسی ، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس ، صفحه ۸۱۱ بیت ۱۵ تا ۱۸

منابع[ویرایش]

  • حسین، الهی قمشه‌ای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.